سلام مامانا
دیشب پسرم خیلی بی قراری کرد خونه مادر شوهرم بودم
مادر شوهرم پسرمو گرفت برد تو اتاق خودشون منم گفتم زشته برم پشت سرش بگیرمش ولش کردم پیششون وقتی آوردش ک شیرش بدم یهو گفت سینمو انداختم دهنش گرفت خورد خابید
آنقدر حالم بد شد آنقدر اعصابم خورد شد هیچی نگفتم
از صبحه دارم بهش فکر میکنم میگم آخه چرا چی پیشه خود فکر کرده که سینشو انداخته دهن بچه من

۹ پاسخ

وای🫠

یا خدا عقل نداشته اخه اون بچه گناهه گرسنس چه ادمیه چندش طفلی بچه من جات بودم دیگه پامو اونحا نمیذاشتم منم الان اعصابم خراب شد تو خیلی خوددار بودی هیچی نگفتی من بودم با شوهرم دعوا می کردم شاید اصلا به مادرشوهرمم یچی میگفتم🤦🏻‍♀️

وای خدای من چقدر بیشعور بچتو باهاش تنها نذار دیگه

هیچوقت بچتو تنها نذار هیچجا و پیش هیچکس... مراعات هیچکسو نکن

چقد بعضیا حال بهم زنن کثیف بیشعور

مگ مادرشوهرت شیر داره ؟🙄

شوخی میکنی 😳😳😳😐

ای وای این چه کاریه کرده مگه سینه اش شیر داره

وا چه دلیلی داشته همچین کاری بکنه؟من اصلا نمیفهمم
یا خدا

مقالات مرتبط

درمان خانگی بوی بد دهان کودکان
علت بوی بد دهان کودک و راه درمان آن
علائم گرسنگی و دریافت شیر مادر در نوزاد
علائم گرسنگی و دریافت شیر مادر در نوزاد
درجه حرارت مناسب اتاق برای خوابیدن نوزاد
درجه حرارت مناسب اتاق برای خوابیدن نوزاد را چگونه تنظیم کن...
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۲ ماهگی
خانوما اعصابم خورد شد پسرم انقد دست برد به کوشاش که یکیشون بد شکل شده حالا چیکار میشه کرد؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دختر کوچولوم مامان دختر کوچولوم ۶ ماهگی
خانوما من دخترم ۲۱ روزشه سپردم به مادر شوهرم رفتم براش شیر درست کنم حالا که اومدم سینشو گرفته فشار میده یه چیز آبکی ازش اومد بیرون حالم خیلی بد شد،میگم چرا این کارو کردی میگه واسش خوبه.
الان آنقدر نگرانم که سرم داره منفجر میشه،خطرناکه؟
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان سیدحسین😍🪷 مامان سیدحسین😍🪷 ۳ ماهگی
شیر خشک تا چن ساعت میتونه بیرون باشه اخه من پسرم گریه میکرد سینمو نمی گرفت به شوهرم گفتم درست کنه یهو دیدم گرفت و خوابید
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیکان مامان نیکان ۸ ماهگی
سلام دوستان من مادر شوهرم بچه مو میخاسته حمومش بکنه اب شامپو دهن بچه ام رفته نفسش بالا نیومد بعد انگشت خودش کرده داخل گلوش میخاسته ابها بیرون بیاد از دهنش خون اومد بازم نفسش بالا نیومد بردیمش بیمارستان معاینه اش کرد بعد ازش عکس گرفت یکم بهتر شد خیلی نگرانم 😭😭😭😭😭
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان دخملی مامان دخملی ۵ ماهگی
امروز مادر شوهرم از شهرمون اومد خونه ما چون خواهر شوهرم زایمان کرده بعد اول اومد خونه من مادر شوهرم بود دختر بزرگش و مادر بزرگ بابام وقتی اینا اومدن دخترم دید خونه شلوغ شده خیلی گریه کرد مادر شوهرم بغلش کرد گریه کرد بچه های شماهم اینجوری ان
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۱ ماهگی
خانما نوک سینه هنگام شیردهی یهو در میاد برای بچه بد نیست الان محکم در آمد از دهن بچم اعصابم خورد شد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان samiar مامان samiar ۳ ماهگی
مادرا من شرکت خورده بودم سرم زدم پیشین بچم تب داشت تا صبح بالا سرش بودم بی خوابی حال مریضم همش باهم شد از شدت حال بدی چرت زدم بچم نیمخوابیددشوهرم بی معرفتم نکرد کمکم باشه بغلم بود اومدم برگردم شیرش بدم آرنج خورد تا پیشونیش جیغ زد و گریه کرد شوهرم مگه بچه دیونه شده ولش کن زدی تو سرش بچه ها باکیششششش شده بچم شدت آرنجم کم نبود دارم مثل بارون گریه میکنم چکار کنم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مانی مامان مانی ۷ ماهگی
مامانا😭😭بچم بردم خونه مادر شوهرم داشتم غذا می‌خوردم بغل مادر شوهرم بود خابیدع بود بیدار شد شروع کرد گریه کردن و بی‌قراری تا دو ساعت الان خابش برد یعنی بخاطر چی می‌تونه باشه😭😭😭
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان 💮آیه💮 مامان 💮آیه💮 روزهای ابتدایی تولد
با خانواده همسرم یجا زندگی میکنیم، هم پدر شوهرم اینا هم برادر شوهرم که ۳ت بچه داره،بچه آخری پسر یکسال و نیمه که خیلی شیطونه و به دخترم حسودی میکنه، و اذیتش می‌کنه
دیشب مادر شوهرم دخترمو برد خونه برادر شوهرم، وقتی برگشت هم دخترم داشت گریه میکرد هم پسر کوچیکه برادر شوهرم ، منم نتونستم جلو خودمو بگیرم و عصبانیمو بروز دادم که یعنی نباید میبردیش اونجا چون می‌دونی بچش حسودیش میشه،، مادر شوهرم رفت خونه خودشون و شوهرم ناراحت شد و گفت به مادرم بی احترامی کردی و اگه مادرت اینجا نبود نشونت میدادم! حیفم اومد که رابطمون خراب شد آخه از بعد زایمان خداییش شوهرم خیلی هوامو و داشت و رابطمون خیلی خوب بود. اینجوری خرابش کردم😒
چیکار کنم خب اینجا داریم با هم زندگی میکنیم با دوتا پسر شیطون و خانواده ای که اهمیت نمیدن و اونقد که باید از دخترم مراقبت نمیکنن
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۷ ماهگی
بدون اینکه احتمال بدم چخبره رفتم فشارمو گرفتن یه دستم ۱۳ بود یه دستم ۱۶ یهو پرستار اومد گفت خانوم دراز بکش سوندتو بزارم من ترسیدم گفتم بزار به همراهم خبر بدم با مامانم رفته بودم بیمارستان بهش گفتم میخوان بستریم کنن برای سزارین.. رفتم داخل دراز کشیدم برای سوند واقعا وحشت داشتم از سوند ولی وقتی وصلش کرد من فکر کردم هنوز نزاشته منتظر بودم صدام در بیاد که گفت تموم شد.. لباسامو پوشوندن و کمکم کردن بشینم رو ویلچر دوتا امپول بهم زدن برای اینکه تشنج نکنم و بعد اون امپولا من انگار تو دنیای دیگه بودم حالم بد شد گوشم سوت کشید و چشام سیاهی میدیدن خیلی سختم بود همش خودشون جا به جام میکردن بردن ازم ان اس تی گرفتن انقدر حرکت بچم شدید شده بود یهو صدای قلبش قطع میشد من وحشت میکردم.. بعد از کلی ان اس تی و امپول و آزمایش منو بردن اتاق عمل وقتی بردنم من بعد دیدن شوهرم و مامانم تازه به خودم اومدم توی اتاق عمل زدم زیر گریه.
مامان نارگیل🥥 مامان نارگیل🥥 ۹ ماهگی
یه اتفاق خیلی بد برامون افتاد دخترم دیشب تو ماشین رو پام بود از جایی میومیدبم که دو ساعت فاصله داشت با شوهرمون من ی لحظه خوابم گرفتم نمیدونم چیشد شوهرم ترمز گرفت سبقت گرفت نمیدونم یهو بچه قل خورد از رو پام افتاد کف ماشین روی کیف وکفشامون من سریع کشیدنش بالا اون پایین گریه نمیکرد ولی وقتی کشیدنش بالا گریه کرد منم هی شیرش دادم از اولی سوار شدیم شیر میدادم و آروق نمیگرفتم بعد حدود یک ساعت و نیم باز شیر دادم تو راه یهو همه رو بالا اورد انکار سبک شد راحت شد حالا هرچی به شوهرم میگم بد نباشه ببریم بیمارستان میگه بد به دلت راه نده بالا آوردنش برا شیر زیادی و آروق نکرفتنشه و خودت ناراحت نکن دخترم سالمه
چیکار بنظرتون حرف کی درسته من خیلی وسواسم ‌ترسو نگران😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان اورهان 🐣🧿 مامان اورهان 🐣🧿 ۳ ماهگی
من خونه بابامم بعد دو روز شبکاری شوهرم اومده رفته اتاق خوابیده من و مامانم و بچه تو سالنیم . دلم براش تنگ شده میخواستم برم یکم پیشش بچه انقدر جیغ زد و گریه کرد که نذاشت برم از مامانمم خجالت کشیدم بچه رو بدم بهش با جیغ برم پیش شوهرم . میخوام بگم فکر کنم از الان مزاحم بازیاشو شروع کرده اقا 🤣🤣🤣 البته همچنان داره گریه میکنه و دلپیچه داره🤦‍♀️
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۳ ماهگی
بچه آیی ک شیرخشک میخوره خیلیه شیرش همش فکر میکنم شیر مادر هم همینقدر هس ؟؟؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۸ ماهگی
سلام مامانا ...دخترم نزدیک ۲ ماهشه ....دیشب مهمونی بودم ..برادر شوهرم یکسره میگفت ...بچه رو اونجور شیر بدین ....اسمش سخته ...چرا نفخ داره..شربت سنگینه ...و خواهر شوهرم از یه طرف یکسره میخواست بچه رو بغل کنه و تا من میرفتم تو اتاق شیرش بدم بقیه میگفتن خب بذارین ۲ دقیقه بچه باشه اینجا بعد ببریدش..انگار عروسک بازیه ...وقتی اومدم خونه از بس فکر کردم دیگه نشد بخوابم ...واقعا چی میشه گفت به اینجور آدما که اینقدر نظر ندن ؟؟؟منم ب همسرم گفتم دیگه تا آخر هفته بقیه مهمونی ها رو کنسل میکنم از طرف خانوادت ..تا کمتر حرص بخورم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دخترم🩷🩷🩷 مامان دخترم🩷🩷🩷 ۲ ماهگی
خانوما دخترم ساعت ۶ یکم سینمو خورد و ولش کرد
الان بیدار شده هرکاری میکنم نمیخوره و گذاشتمش زمین خوابش برد یعنی سیره؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر