۸ پاسخ

واعی خاهر پسر منم همینطوریه خیلی عزیت میکنه جیغ میزنه داد میزنه دیگه جدیدا کتک میزنه ی چی که بهش میگم نه میزنه تو سرم دعوامم میکنه جالب 🤣🤣

من تو اینستا دیدم ی خانم بود گفت دقیقا این جیغ ها طبیعی اونم تو این سن.این داره تربیتش کامل میشه این اگه واکنش بهش نشون بدین یعنی به بچه میفهمونین که خواسته هاش باید با صدای بلند و جیغ زدن بیان کنه این بچه میخاد یه حرفی بزنه یا خواسته ای داره توانایی بیانش ندارع و جیغ میزنع این جز تکامل رشد و مغز بچه اس

آخ نگو ک درمانده ترینم نمیزنم ولی خیلی دوست دارم بزنمش یا بلایی سر خودم بیارم هی میگم خدا جوون مرگم کن دست تنهام حتی تو دسشویی راحت نیستم تصور کن میرم دسشویی میگه منم جیش دارم بعد آفتابه گرفته دستش میخام لیس بزنم شکلات منه ازش گرفتم لپهام رفته چنگ زده گفتم نکن بلند شده آب میریزه سرم

منم دارم از پوشک‌میگیرمش یعنی داغونم فک کن ماکارانیم داره خمیر میشه سر گاز موادش داره میسوزه این میکه جیش جیش بعد میریم میبینم الکی گفته ک بهش برچسب بدم یعنی دلم میخاد اون لحظه سرمو بکوبم ب دیوار

من برای پسر چهارسالو نیمم اینجوری هستم ی گریه های بدی میکنه و طولانی که واقعا هرکسی کنارش باشه تحمل نمیکنه خیلی وقتی از ناچاری میشینم گریه میکنم

من تا جایی که می‌تونم داد میزنم قلبم عصبی شده تا یه ذره فشار بهم میاد قلبم میخواد بترکه و نمی تونم نفس بکشم مغزم انگار خواب میره،بدبختیش اونجاس باباش فک میکنه فقط منم که اینجوریم و مادر خوبی نیستم

بهترین راه بی تفاوتی نسبت به هر لجبازی و بهونه‌گیریاش

امید داشتم وقتی دخترم بشه دوسال و نیم اخلاقش بهتر بشه😐
چرا من باید این تایپک و ببینم😑
از زندگی سیرم کردی الی🥲

سوال های مرتبط

مامان اورهان 🥰 مامان اورهان 🥰 ۲ سالگی
خانما من دی.ه احساس نی کنم پسرم یه بچهایه با همه بچه ها فرق میکنه چون دوسالو نیمه که کلا کارش گریس بجبازیه یعنی ساعت ۳ شب خوابیده ۶ بیدار شده نیم ساعت یه دم جیع کشیده منو چنگ انداخته اب خواسته آب دادم کلشو ریخته رو پتو ... من واقعا ارامش ندارم به زور خوابوندمش حالا بابام اومده صب ساعت ۷ بریم بانگ باید تو امضا بزنی بیدار شدم رفتم دیگه کلا خواب از سرم پرید خیلی الانم میخواد بیدار شه دوباره گریه کنه تازگیا لحنم تند شده مثلا با خانوادم تند صحبت می کنم چون بیشتر روزرو من یا سر درد دارم یا قندمو فشارم میوفته همش از حرص خوردنه خودمو کنترل می کنم بچمو نزنم ولی ادم صبوری نیستم اصلا اگه همون لحظه واکنش نشون ندم سکته میکنم بخاطر همین انقد خودمو کنترل کردم ریختم تو خودم مریض شدم خوابم ریخته بهم دیگه واقعا طلاقت ندارم الان خوابیده اما من بیدارم اصلا هماهنگ نیستیم باهم ...انگار کائناتم با من لج کرده من واقعا نمی کشم بعد میان میگن چرا تند حرف میزنی میپری به آدم بابا دیگه نمیتونم واقعا فک کنم که چطور حرف بزنم واقعا خسته میشم طبیعیه بچه اینقد گریه کنه و وابسته به مادر باشه شوهرمم که بهونه دستش داره سرکار میره خسنس ولی من دیگه مغزم درد میکنه از دست این بچه
مامان یاسین ومائده مامان یاسین ومائده ۳ سالگی
مغز من اگر اهن بود الان پوکیده بود خدایا یا تحملمو ببر بالا یا تمومش کن



پس قدیم چیکار میکردن ۱۰ یا ۱۵ تا بچه میاوردن چرا اون موقع بیشفعالی اوتیسم این کوفت زهرمارای الان نبود خدایا کم اوردم کم جوری ک فکر میکنم هر بچه ای ک بیشفعاله یا اوتیسم مثل دخترمن نیس انقد منو میزنه انقد دادمیزنه تا بیدار میشه مانتو هامو میپوشه شروع میکنه باخودش حرف زدن تا بخابه همه چیو پرت میکنه اگر بهش بگی این کارو نکن یا اروم حرف بزن بلوا بپا میکنه دیگه عمیقن خسته شدم از بودنش هرچی خدا رو صدا میزنم‌نمیشنوه انقد سر صدا میکنه هی بهوکه میکنه بهونه هرچیو ک دلیل بر پرخاشش بشه اینجوریه ک هرکاریو بخاد انجام‌بده باید کاری بهش نداشته باشی اگر چیزی بگی داد و بیداد عصبی میشه خودشو میزنه منو میزنه ن هزینشو دارم ک دکتر خوب ببرم ن دیگه تحملشو انقد نیشینم از دستش اشک میریزم‌ک حد نداره تروخدا اگر میخاید زخم زبون بزنید هیچی نگید چون حالم ب اندازه کافی بده اولا فکر میکردم هرچی بگذره بهتر میشه ولی نه راستی اشتهاشم خیلی زیاد شده چیکار کنم خدایا مثل بارون روسرم میباره 🥺🥺🥺🥺