وای دگ مغزم نمیکشه😣یعنی گوه میخورن هرکی که میگه بزرگ بشه دلت واسه این روزاش تنگ میشه
بچه سرویسم کرده دگ انقد شیطون اخه انقد لج باز اخه
خونمون فرقی با تویله نداره هیچی سرجاش نیست همچی وسط خونس من هی جم میکنم هی میریزه
گاه اسباب بازی میخواد گاه دفتر میخواد گاه خونه سازی میخواد خمیر بازی میخواد با هیچکدومم بازی نمیکنه فقط میریزه زمین میره .
خسته شدم دگ توان ندارم نه مامانم نزدیکه نه مادرشوهرم همش تو خونه تنهام با بچه واقعا خسته شدم ازش دلم میخواد نیم ساعت یکی ببرتش من فقط یجا بشینم بدون استرس 🥲

دقیقا.
هی میگن لذت ببر وفلان.اخه چجوری لذت ببریم وقتی مغزمون هرروز ۲۴ساعت شبانه روز به چوخ میره؟نه کمکی نه حمایتی.ریدم تو ازدواج و متاهلی.
لذت بردن واسه پولدارهاست که پرستار و خدمتکار میگیرن یکی دیگه همه کارای بچشون و خونه شون میکنه،وهمینطور برا اونایی که خانواده ی حمایت گر نزدیکشون دارن.نه ماها که هیچچچچچچچ کدومو نداریم.تنهای تنها تو غربت کنار یه شوهر بی درک باید بسوزی وبسازی.
نه تنها هیچ لذتی نمی‌بریم بلکه هرروز هرساعت یه زندگی و اعصاب گوهی رو میگذرونیم.این لذت بردن داره؟این دلتنگی داره؟ریدم تو ازدواج

دیگه بچه نیارین. الان دیگه توان جسمی و روانی سابق نیست. خودتونو گرفتار نکنین

یه جاهاایی باید بهشون حق داد، نسلی هستن که ماشاالله باهاشون اما محیطی نیست که بخوان انرژیشونو تخلیه کنن، همش خونه ان

منم شرایطم مثه شماست
گاهی مبارمش خونه بازی یکم نفس میکشم یا جمعه ها به باباش میگم ببرش بیرون من ی ذره برا خودم باشم

برید پارک، بچه انرژیش تخلیه نمیشه

بچه دار شدن دکمه غلط کردم نداره دیگه باید تا تهش بریم😂😂

چه جالب منم هرکی میگه دلت تنگ میشه برا این روزا میگم اصلا

من شهر جدیدم .بیار بزار پیش پسر من باهم بازی کنن توام یکم برو استراحت کن

ما هم از خانواده هامون دوریم هیچکس نیست ک کمک کنه بهم
واقعا سخت میگذره ولی ی جاهایی ب خودم میگم بزن ب بیخیالی
مثلا ی بشقاب پر گوشت و شیب زمینی و سبزیجات میزارم جلو دستش فقط سیب زمینی هاشو میخوره یا لقمه شو تف میکنه و‌.. و خیلی کارای اینشکلی اصلا محلش نمیدم
اگه میتونی ببر ی پارکی جایی یکی دو ساعتی انرژیش کم شه آرومتر میشه برای دختر من خیلی جوابه
تنها راهش اینه خودت ب خودت کمک کنی عزیزم

خدا خیرت بده پسر من ۱۳ سالشه پدرمو درآورده خون به جیگرم میکنه‌ ی درس بخونه منتظر نباش بزرگ بشن خوب بشن

من میخواستم بنویسم چه روز بدی بود شما پیش دستی کردی

چقدر منی کل شرایطمون یکیه بااین تفاوت که من باردارم هستم واقعا توان ندارم حوصله بچع ندارم گاهی میخوام خودم بکشم ازدستش

عزیزم اقتضای سنشونه لجبازی
منم هر جمع میکردم میریخت الان از ظهر تا شب میریزه دیگه جمع نمیکنم اخر شب جمع میکنم تو هم بیخیال خونه ای که بچه داشته باشه همینه

خداوکیلی میخواستم همین الان دراین مورد تایپک بنویسم🥲🥲🥲

بزرگ شه بدترم میشه حالا

دقیقا. بزرگتر میشن بدتر میشن ...کوچیک بودن بهتر بود ..دختر منم همینه انقد جیغ میزنه .داد میزنه همه چیزو بهم میریزه ..دستشویی بردن یه جور اذیت میکنه. پوشک پوشوندن یجور .مغزم نمیکشه دیگ

وای منم داشتم خمینارو تایپ میکردم خخخخ همه اینجورن پس