دیشب ساعت 8.5 خوابید شام درست حسابی هم نخورد
تا ساعت 12 نزدیک دو ساعت فقط کنارش خوابیده بودم شیر میخورد، ساعت 12 پدرش از بیرون اومد تازه بیدار شد و تا ساعت 1.5 به هیچ عنوان نخوابیدددد، تا ساعت 6 صبح هم همش سینه میخواست و مک میزد، دیگه ساعت 6 میخواستم خودمو بکشم از بی‌خوابی و بدن درد و همش شیر دادن، گفتم دیگه بهش شیر نمیدم، 20 دقیقه تمام‌تمامممم فقط جیغ زد و گریه کردددد، دیگه آخر بخش دادم، الان هم براش تخم مرغ درست کردم همه رو ریخته رو زمین و بهم پیله کرده برا شیر😭😭😭😭😭😭 وقتایی ک تنها میفرستمش جایی اصلا بهونه شیر نمیگیره و قشنگ غذا میخوره ولی خودم که باشم.... واقعا دیگه خسته شدم مخصوصا شبا تا صبح، بیدار ک میشم در حدی له و داغونم ک 1000 کیلومتر دویدم

من قبلا تو خونه با سوتین شلوار بودم چون واسه شیر دادن خیلی سختم بود لباسو بدم بالا سوتیم بدم پایین دیگه کلا لباس گذاشتم کنار پسرمم من تا میشستم زمین میومد سراغ شیر مثلا من نشستم استراحت کنم ولی تا پامیشدم اینور اونور هیلی کمتر میمومد تا اینکه الان دوباره لباس میپوشم فکر میکنم کمتر شده شمام اگه مثل منین که لباس بلند بپوشین اگه که نه فکر کنین میخاین از شیر بگیرین روشو یکم رژ قرمز کنین بگین زخم شده اوف شده وعده شیرهایی کمتر کنین

تنها راهش اینه مقاومت کنی و بهش شیر ندی سرگرمش کن با چیزایی که دوست داره شیر شب رو بگیر درسته سخته ولی بهتر میشه

چرا انقد زود میخابه

از شیرشب بگیرش این همه درد سر تحمل میکنی از شیر شب هم بگیر آنقدر راحت میشی

شیرخشک بده