۵ پاسخ

پسر منم همینجوری ولی دیگ تا قبل ازاینکه بره تو صف گریه میکنه بعدش یادش میره منو😁😁

.بهترین راه حل اينه يه دوست پیدا کنه تو کلاس و پیش اون بشينه. بعد جدا از مدرسه با مادر اون دوستش یروز برنامه پارک بزارین یکبار استخر بزارین. این دوست صمیمی تو اضطراب جداییش خیلی عالیه

عزیزم
پسرمنم همینجوره
خودم همراهش میرم
قبلا میگفت بیرون باش ولی یه روز معلمش گفت بزارش وبرو ومتاسفانه میبینه من نیستم گریه وزاری اونا هم اصلا توی اینجور موارد وارد نیستن فورا به من زنگ زدن منم لفتش دادم یک ساعت بعدش رفتم
ولی الان اصلا اعتماد نداره میگه بیا تو کلاس پیشم بشین
اما روانشناس گفت فعلا رهاش نکن کنارش باش باهاش حرف بزن باز اعتماد کنه
من اگه خودمم نرم مربی سایه میگیرم چون پسرم دوست داره یکی باشه بهش توجه کنه توی مثلا نوشتن کنارش باشه کمکش کنه
بخاطر یه سری مشکلات دستورزیش ونوشتنش ضعیفه

دختر منم همینه هر صبح برنامه گریه و چسبیدن و نرفتن داریم جوری که به خاطری بره اوایل میباس برم تا زنگ اخر بشینم پشت در کلاسشون الانم وقتی زنگ میخوره تا بره همش گریه میکنه😑

شاید یه جایی خاطره جدایی بدی داره مثلا جایی مونده باشه دیر رفته باشید یا کلاس رفتنی رفتن شما رو دیده اون تصویر مونده تو ذهنش باید اعتمادش جلب بشه
کم کم ازش فاصله بگیری اگر دوستی داره تو مدرسه سعی کنید با هم بیرون قرار بزارید برید بچه ها باهم صمیمی بشن به هوا هم برن مدرسه یا مثلا یه شکلاتی چیزی بخرید بدید ببره مدرسه پخش کنه بین دوستاش یه فعالیت های این چنینی که فضا صمیمی بشه احساس خوب بگیره

سوال های مرتبط