دوستان دو روزه دیگه میرم خونم هم خوشحالم هم نگران میگم شاید نتونستم بچداری کنم چون شبا من میخوابم ساعت ۳ اینا تا ساعت ۹ صبح مامانم نگه میداره از ساعت ۹ خودم نگهش میدارم تا شب خیلی نگرانم تو خونه نتونم بچداری کنم و پسرم اذیت بشه

اولا سخت میگذره ولی عادت می‌کنی من الآنم نمتونم برسم به خونم فقط بچه داری به زور غذا میتونم بپذم پسره من کولیک داره فقط باید تو پاهام باشه

بعد از دو ماه هنوز نتونستم مثل قبل بشم و کمتر به خانه داری میرسم ولی ناراحت نیستم این روزا گذراست

اصلا نگران نباش
با اولین حرکت و صدای بچت بیدار میشی و ی چن روزی سخت هس بعدش عادت میکنی

ارع منم دقیقا انقد فکرم مشغوله همینه میگم تنهایی میتونم از پس بچع داری و کارای خونه و.. بربیام

نگران نباش عزیزم خدا بزرگه،هروقت خسته شدی بروخونه مادرت

نترس ماهم این ترسو داشتیم خدا خودش کمک میکنه دو سه روزه راه میوفتی