۶ پاسخ

تازه از الان به بعد میفهمی که اون هفت سال چه حالی کردی🥴🥴🥴🥴

شما 7 سال زندگی نکردی عزیزم رسما شهبانو بودی 😍

بمون نرو بخدا این شرایطتت بهشته ازمن بشنو که ۴سال ونیمه تنهایی دارم بچمو بزرگش میکنم تنهایی هرروز ۳وعده غذا میزارم میرم سرکار بچمو میبرم گردش بهش اموزش میدم باهاش بازی میکنم شوهرداری میکنم خانه داری میکنم مهمون داری میکنم یعنی بنسبت کسایی که پدرمادراشون کمکشونن قشنگ ۲۰سال روحم پیرتر شده ۱۰سال جسمم

عادت میکنی کم کم یاد میگیری مدریت کنی وقتت و بچه هارو

من چی بگم که دوتا پسر ۴ سال و نیم و ۲ سال و نیمه دارم
و مامانم اینا شهرستاننن دوساعت راهه تا خونشون و هفته ای یبار یا دوهفته یه بار میریم خونشون

خیلی سخته ناهار بپزی مگه چن تا بچه داری کوچیکن؟

سوال های مرتبط

مامان بهراد و برسا مامان بهراد و برسا ۴ سالگی
مامانا تو رو خدا بیایید خواهرانه و منطقی منو
راهنمایی کنید.
شاید از نظر خیلی ها موضوع  پیش پا افتاده باشه ولی تحملش برای من سخته
ما ۴ ماهه اومدیم توی خونه جدید اینجا بچه ها از صبح میان توی حیاط ساختمان بازی تا شب دنبال بچه منم میان که بره باهاشون بازی گاهی اوقات حتی واسه ناهار یت شامم به زور میاد توی خونه.
از طرفی بچه ها با دست فوش های بد میدن که متاسفانه پسرم منم میاد خونه میگه فلانی این کارو کرد.
چند روز پیش هم یکی از بچه ها جای خصوصی شو نشون داده بود.
امروز پسرمو صدا کردن که بره بازی من دیدم صدای بچه ها نمیاد بلافاصله پشت سرش رفتم پایین دیدم بچه ها دارن آروم صحبت میکنن پسرمو آوردم بالا و در رو قفل کردم الان که از پسرم پرسیدم چیکار میکردن گفت جای خصوصی شونو نشون میدادن.
من زیاد نمیزارم پسرم بره بیرون.
عصر همه خانما پایین بودن بهم گفتن نمیزاری پسرت بیاد بیرون منم گفتم بچه ها بی ادبن  خوشم نمیاد یاد بگیره یکیشون گفت منم بچه اولمو خوب تربیت کردم ولی سر دومی بیخیال هرکار میخواد بکنه آخرش یاد میگیره (این خانم مدیر مدرسه هم هست) یکیشون گفت بچه اوله حساسی واسه دومی خوب میشی.
ولی من ده تا بچه هم داشته باشم نمیتونم نسبت به تربیتش بی تفاوت باشم.
این مدت هم پسرمو چندتا کلاس ثبت نام کردم. عصرها هم شوهرم بره بیرون  ماهم باهاش میریم  که پسرم نخواد بره توی حیاط.
وقتایی هم که میره یا دنبالش میرم یا از بالا نگاهش میکنم.
ولی کم آوردم نمیتونیم جابه جا بشیم چون سر همین خونه کلی بدهی داریم.
دیگه نمیتونم زیاد برم از خونه بیرون با بچه کوچیک سخته برام.
خسته شدم
مامان نفسم و پسرم💚 مامان نفسم و پسرم💚 ۲ ماهگی
سلام خانوما من با مادرشوهرم اینا توی یه ساختمونم بعد دخترم هرروز میگه برم چون از نوزادیش مادرشوهرم هرروز میبردش عادت کرده اینم بعد دوتا نکته هست هم اینکه دخترمن بخاطر مشکل رفلاکس دکتر گفته باید ۵ یا ۶ وعده بخوره چون تو هروعده حجم خیلی کمی میتونه بخوره یه رژیمی هم داره که نباید خیلی چیزا رو بخوره و چون وزنش کمه باید چیزاش اجرا بشه
خلاصه وقتی میره اونجا اینقدر دیر میاد که یکی از وعده های غذاش حذف میشه
بعد الانم مدتیه ریه دخترم حساس شده بخصوص شبا خیلی سرفه میکنه و مادرشوهرم نزدیک اذان مغرب اسپند دود میکنه اینقدر زیاد که بعد از دوساعت در خونه رو باز کنی باز بو میاد و ایم برای ریه ی دخترم بده سرفه هاش ببشتر میشه
الان من نمیدونم کی بزارم بره خونه ی اونا اگر قبل ناهار بره که دیگه ناهار نمیاد اونجا میخوره من باید تنها ناهار بخورم که خیلی سختمه اگر بعد ناهار بره که تازه عصر میبرنش بالا پشت بوم و سه چهارساعت بعد میاد و وعده های غذاش حذف میشه و به اسپند دود کردن هم میخوره
امشب یکم پیش گذاشتم بره باز بوی اسپند میومد میترسم باز سرفه هاش شدید بشه
چیکار کنم بنظرتون؟
مامان مرسانا و دیانا مامان مرسانا و دیانا ۴ سالگی