دیروز پسرم یکم از در مایع ظرفشویی لیس زد تفهمیدم چیشد یکی زدم تو گوشش خیلی گریه کرد من قرار بود منبع ارامشش باشم این چه کاری بود کردم یعنی یادش میمونه تو شخصیتش اثرگذاره؟

معلومه که خیلی ترسیدی، چون وقتی بچه مایع ظرفشویی می‌خوره، آدم از شدت نگرونی ناخودآگاه عصبی میشه. این واکنش از روی ترس و نگرانی بوده، نه از قصد بدی — پس اول از همه خودت رو سرزنش نکن

در مورد سوالت:
نه عزیزم، با یک بار سیلی یا عصبانیت، ذهن بچه برای همیشه آسیب نمی‌بینه، مخصوصاً اگه بعدش آرومش کرده باشی و بغلش کرده باشی. چیزی که تو ذهنش می‌مونه، حس بعدشه — یعنی اگر ببینه مامانش هنوز دوستش داره و نگرانشه، اون ترس از بین می‌ره و تبدیل به امنیت میشه ❤️

الان فقط کافیه باهاش آروم حرف بزنی، مثلاً بگی:

«مامان ترسید که حالت بد بشه، واسه همین داد زدم. ولی خیلی دوستت دارم و دیگه مراقبم که داد نزنم.»

همین جمله ساده باعث میشه احساس امنیتش برگرده

نه اگه تکرار نشه فراموش میکنه عذاب وجدان نگیر مام آدمیم. عزیزم میشه بگی پسرت که یک ساله س چه مهارتایی داره؟ من احساس میکنم پسرم تاخیر رشد داره. چندتا کلمه میگه؟ چه کارایی بلده؟

معلومه که فراموش میکنه
اما طفلکی ها تقصیری ندارن
مدام دارن کشف و تحربه میکنن
ما باید محیط رو از خطرها پاک کنیم

عزیزم بچه از روی کنجکاوی میخوره همه چیزو. بعدش یه لیس زده چیزی نمیشه ک انقدر عصبانی بشی. یکم روی خودت کار کن. ما با صدای بلند با بچه حرف بزنیم خودمون ناراحت میشم چطور میشه روی این فرشته های پاک دست بلند کرد.
شاید سنت کمه و کم حوصله یی و کم تجربه...
با خودت عهد کن دیگه اینکارو نکنی چون قطعا سه سال اول تو رشد شخصیت بچه خیلی مهمه
یادش نمیمونه اما شخصیت ش شکل میگیره

وای خاک عالم لااقل روی دست روی پا میزدی تو گوش چرا اخه 😢😢

تکرار نشه فراموشش میشه. من ی بار سرش داد زدم ی کوچولو از رو عصبانیت هلش دادموکنایه وار ن ک بیفته... چقدر هق هق کرد تو ۲ دقیقه اون شب... عذاب وجدان داشتم اما خودمم یادم رفت چ برسه بچه...حدودا ی ماه پیش... البته بعد ۲ دقیقه به خودم اومدم کلی بغلش کرد و معذرت خواهی و بوس و... شما هم همین کارو کن و فراموش کن.

منم دیروز شیشه عسل دخترم خالی کرده بوذ رو فرش آشپزخونه بردم حیاط بشورم تو ابا چهار دستوپا میرفت دست میزد تو کفا دست میزد میپاشیدن تو صورتش گذاشتمش تو سالن در بستم یه خورده گریه کرد چون هفته جلوتر شسته بودمش تمیز بود زودی تمومش کرد