دقیقا انگار منو توصیف کردی
همه همینیم عزیزم منکه دوست دارم دو روز مرخصی بگیرم برا خودم باشم فقط😢
منم گاهي اين حسو دارم ولي وقت ميزارم براي خودم ميرم بيرون ارايشكاه باشوهرم دوتايي ميريم بيرون
منم مادرم دلم پيش بچم ميمونه كل مدت عكساشو ميبينم ولي بچمم مادرشاد ميخواد بايد به خودتم اهميت بدي
منم اصلا مثل قبل نیستم ، همش عصبی و بی حوصله ام و استرس دارم که اینو نخورد اونو خورد فلان بیسار ، همه این حسارم دارن و دلشون واسه قبل تنگ میشه مطمئن باش
من اصلابه اینکه بیرون برم فکرنمیکنم ولی ازاینکه همسرم کمکم نمیکنه خ دارم اذیت میشم یعنی اینکه عمدن کمکم نمیکنه ه از نظر رروحی منو بهم ریخته
خیلی طبیعیه مخصوصا بچه اول
و مخصوصا اینکه کمک نداشته باشی
منم کلا همینم
به هیچ کسم اعتماد نمیتونم بکنم
همش فکر میکنم خوب مراقبش نیستن
فقط یدونه به شوهرم اعتماد داشتم که اونم از بس بی فکری کرد این اخیرا بچه افتاد چند بار و زخم شد دیگه به اونم اعتماد ندارم
منم همینجورم همه موهام سفید شده
منم اون اوایل همین بودم. خودم خودمو نجات دادم. صبحا نیم ساعت زودتر از بچم بیدار میشم و ارایش میکنم موهامو درست میکنم لباس عوض میکنم.یه لیوان اب ولرم میخورم. چایسازمو روشن میکنم. شیر بچم اماده میکنم. بیدار که شد کاراش میرسم صبحانش میدم بازی میکنیم بعد باهم میریم اشپزخونه ناهار درست میکنیم. بیرون هم باهم میریم کافه میریم دوتایی. همسرمم میاد ولی مشغلش زیاده. کلا همه تفریحاتم شده با بچه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.