تو روز دائم فکر میکنم ب ماهلین به کاراش به غذاش به بیرون بردنش به مسافرت بردنش ب تفریحش امروز بردمش بیرون اصلا برا خودم دلم نمیاد خرید کنم فقط برا بچه میخوام بدونم شمام مثل منید؟خودم با ماهلین باشم برا خودم نمیخرم پیش کسی باشه برا خودمم میتونم چیزی بگیرم الان تو فکر اینم ببرمش شمال اذیت نمیشه چیکار کنم راحت تر باشه براش سه نوع سرلاک گندم موز خرما و شیر گرفتم بازم دلم شورشو میزنه 🫠🫠🫠

من هم کل روز درگیر بچمو هرروز ک بیدارمیشم فک میکنم کجاببرمش هرشب تو نت دنبال لباسم و چیزای اموزشی و غذای جدید براش ولی واس خودمم سعی میکنم بخرم چیزای ک لازم دارم حساسیت زیاد ندارم مثلا دورپز رفتیم شمال فقط شیردادم بهش و یکم ازغذای خودمون ک مجازبودن .درروز ی سیب زمینی کوچک پختم دادم خورد زیاد حساسیت ندارم چون اینطوری ک ادم کل زندگیش بشه بچه و این فکرا عواقب خوبی نداره کم کم افسرده میشم و بچه ای هم ک بیش ازحد بهش توجع بشه تربیتش خوب نیس نظر منه البته

منم مثل شمام .چند وقت دیگه باید برم سرکار و دلم هم مسافرت میخواد شوهرم هم میگه بریم اما نگران خواب و خورد و خوراک و خستگی آیهان هستم میگم نه نریم .نمیدونم چه کنم

والا منم هروقت بخام‌چیزی بگیرم اول بچهام بعد خودم

من این دفعه من سرلاک گندم و غلات میوه گرفتم خیلی خوشمزه بود.دوست داشت

من از لحاظ مراقبت و عشق هیچی برا‌ پسرم کم نمیذارم و واقعا عاشقشم
ولی همه خریداش با باباشهههه
من هر چی پول دارم خرج خودم می کنم

به خدامنم همینم دیروزرفتم بازارهرچی خریدم فقط واسه هایاخانوم بوده

عزیزم من رفتم شمال همه حواسم بهش بود خیلی بهش خوش گذسته بود توپول شده بود توماشین میخابید مرتب سینما میزاشتم دهنش شیر میخورد

‌ب نظرم زیادی حساسی

معلومه ک هزار برابر از شما بدتر‌م من

اسم مادر‌رومونه ها