شما ماماناتون چقدر بهتون کم می‌کنند توی بچه داری؟؟
مامان من دو شیفت میره سرکار صبح ها میره تا ۱۲ و عصر میره تا ۱۰ شب فقط چند ساعتی خونه هست میگم کاش مامانم اینقدر نمیرفت سرکار اخ من خیلی تنهام نه خاهز دارم نه چیزی
رفلاکس
مای بی بی

هیچی اصلا پیشم نیس تنهایی با همه چالشای سخت بزرگش دارم میکنم و خوشحالم ک تنهایی دارم اینکارو میکنم😍

خدا همه مادر هارو حفظ کنه
و سایه مادرم همیشه مستدام باشه
مامانم نبود من کم میوردم
همه تو بچه داری کمک حالمه
هم تو خانه داری
میاد خونه موون رو تمیز میکنه ب بچم میرسه میره با اینگه خودش مریضه
وقتی میرم خونه شون کلا بچه دست اون و پدرمه
شبا نمیزاره بیدار شم خودش میرسه
واقعا مامان و بابام نبودن من رد میدادم
یا مبینی بابام میاد پسرمو نگمیداره من ب کار خونه م میرسم با خواهرام اونام میان کمک میکنن
من همه چیو مدیون خونوادمم
حاملگی هم ک استراحت بودم خونه مادرم بودم اون موقعه هم کلی برام سنگ تموم گذاشته و سختی کشید🥲❤️

مامان زنده بود خیلی کمکم میکرد الانم مادرشوهر روزی ۳ ساعت شاهان میبره پیش خودش که من استراحت کنم

من از مامانم دورم🫠🥲ولی وقتایی کنار همیم یه جوری رفتار میکنم انگار بچه من نیست صفرتاصدش مامانم انجام میده

من دوقلو دارم یه دختر دیگم دارم مدرسه می‌ره به خدا ک از روز اول دست تنها بودن تا الان ک دیگه ده ماهشونه،

من از روز اول تا الآن مامانم کنارمون بوده
الآن بچهها خونه بابام هستن 😍😎
خودم خونه ام
تا استراحت کنم 😍👋🏾

سلام من با خونه مامانم فقط 15 دقیقه فاصله دارم مامانمم جوونه ولی دلم نمیاد بچه رو از خودم دور نگهدارم ماهی یبار 1 ساعت موقع رفتن به لیزر فقط نگهش میداره همسرمم که اصلا کمک نمیکنه کلا صفر تا صد بچه با خودمه

من هیچکس کنارم نیست خونمون از خانوادمون فاصله داره .

مامان من مریض وقتی میاد من باید علاوه به بچم به اونم برسم وقتی هم میرم خونش هم کار اون و باید بکنم هم کار بچم

هیچی خودمم و خودم از دهمین روز تنهای تنها

فقط بعد زایمان ی هفته رفتم مامانم مراقبم بود و تمام
خیلی سخته.... خیلی وقتا گریه کردم خسته شدم کم آوردم و تهش میگم بهتر منت هیچ کس رو سرم نیست حتی الان نزدیک 2ماهه خونه تکونی دارم میکنم و تموم نشده هنوز بعد 2ماه!!!!!!!.....ولی بازم مامانم گفت بیام گفتم نمیخواد.....خوش ب حال خواهرام واقعا تو سر حالی مامانم بچه دار شدن....الان ی بشقاب اضافه بشوره بدن درد میگیره.......

عزیزم مامانم منم شاغل و هیچ کمکی ندارم خدا خیر بده شوهرم فقط کمکیمه میدونم اونم پدر بچست و وظیفشه ولی خیلیا هم هستن هیچ کمکی نمیکنن

مامان من سرکار هم نمیره ولی چون یه داداش کوچیک دارم خیلی درگیر درس و مدرسه اونه و زیاد نمیتونه کمکم کنه منم مثل شمام آرزو میکنم کاش یه خواهری داشتم یا مامانم بیشتر کمکم می‌کرد

من مامانم خیلی کمکم میده هم تو کار خونه هم بچه داری خدا حفظش کنه

مامانم یه شهر دیگه است ولی وقتی میرم خیلی راحتم بچه رو نگه میدارن باهاش بازی میکنن

وای منم مث توام مامانم شاغله از صبح تا ۵ یا ۶ عصر گاهی میگم کاش خانه دار بود روزانه میرفتم خونش

هیچی چون مامانم پیشم نیست

به نام خدا
هیچی
خداحفظشون کنه

خیلی خیلی

خدا زنده شون بزاره

من مامان ندارم