۱۰ پاسخ

چ بامزههههه😂😂😍😍😍
خیلی دلم میخاد تخت خابش وصل شه شوهرم هی میگ ن🫠🫠🫠

پسر منم لجبازه

اوفففف دقیقا پیر میکنن تا بخوابن چشماشون از شدت خواب خمار میشه ولی نمیبندن

دیگه تولدشه دیکه هر چی میگه باید بگی چشم 😂😂

عزیزم ااااجانممممم دقیقا فک میکنن بخوابند همچیو از دست میدن

وااااای اگه با شیر بچه رو می‌خوابونید از همین امشب سعی کنید این مدلو ترک بدید که موقع از شیر گرفتن خیلی اذیت میشید
دوروزه پسرمو گرفتم برا خوابیدن واقعا اذیت میشه خیلی سختشه چون زیر سینه می‌خوابید

وای چرا اینجوری شدن هم ظهر زورش میاد بخابه هم شب

پسر منم همینم خیلی مقاومت میکنه برا خواب روز و شب
جدیدا اینجوری شده
میگم بخوابیم میگه نه بازی کنیم
یا دیشب بردم گذاشتم رو تخت گریه ک نخوابیم

من پسرم اصلا خودش نمیخابه
شیر میخوره تا بخابه یا لالایی

پسر منم همینه امروز اینقدر بهونه گیر ولجباز شده لب به هیچی نزد

سوال های مرتبط

مامان آدریَن🐣 مامان آدریَن🐣 ۲ سالگی
الهی بگردم از دیشب به آدرین شیر ندادم🥺
راستش دیشب بجای شیر آب ریختم تو شیشه خورد ولی خوابش نبرد انقدر اینور اون ور کرد بعد از ۲ ساعت تو بغلم خوابش برد. امشبم شیشه رو قایم‌کرده بودم اولش همش دنبال شیشه بود گریه میکرد میگفت جی جی رو کنسول تختشو نگاه میکرد، بهش گفتم مامان دیگه جی جی نداریم تموم شده ولی بازم گریه میکرد گفتم بیا بغلم لالا کن گرفتمش بغلم لالایی براش گذاشتم با دست زدم پشتش تا بخوابه ولی تو بغلم نخوابید اومد کنارم پتوشو گرفت بغلش و خوابش برد چون غروب نخوابیده بود و خسته بود زود خوابش برد🫠 دلم سوخت براش بچم راحت کنار اومد
خداکنه دائمی باشه و شبای دیگه اذیت نکنه که مجبور بشم بهش شیشه بدم🥺 شوهرم که دید اولش آدرین گریه میکنه گفت توروخدا بزار اعصابمون راحت باشه تا ۲سالگی شیرخشک دادیم الانم ۲هفتس پاستوریزه میدی تا ۳سالگی بده بخوره گفتم تو کاریت نباشه بزار شیشه از سرش بپره. البته اینو بگم آدرین چندماهه فقط موقع خواب شیرمیخورد درمواقع عادی اصلا شیرنمیخورد. بمیرم برای مظلومیتت مادر🥺🥲
مامان یارا مامان یارا ۲ سالگی
یارا امشب حدود ساعت 12 شیر خواست بایاش تو شیشه براش آورد. گفتم برو بخواب گفت همینجا تو هال میخوابم دراز کشید و نخوابید
ساعت 1 بردمش تو تختش دگ شیرش ندادم
اول کمی بازی بازی کرد 3 بار شنگول و منگولو گفتم. بعد گفت شیر
بهش گفتم ی بار خوردی
گریه کرد
هرچی خواستم باهاش حرف بزنم گریه کرد

الان مامانم بود یا باباش فوری شیر تو شیشه میدادن. وسط گریه هاش همه ش باهاش حرف زدم صداشو میبرد بالاتر جیغ میزد و اصلا گوش نمیداد.
بعد گفتم همسایه ها گریه هاتو شنیدن الان همه خوابن...
هیچ بچه بزرگی با شیشه شیر نرفته تو مدرسه یا مهد (مهد دوس داره اونرثز رفتیم محیطشو دیدیم ثانیه ای دستمو ول نکرد)
بعد گفت شیر بازم. گفتم میتونم تو لیوان بیارم. گریه کرد گفتم میخوای تو قمقمه بخوری؟
گفت آره
آوردم براش ی قلوپ خورد دیگه نخورد
پرسیدم شعر بخونم؟ گفت آره خوندم براش تکون هاش تو تخت آروم شد
پاشدم دیدم تو آرامش قبل خوابه نوازشش کردم و خوابید.


خیلی دلم سوخت شیر خواست و شیشه شو ندادم.... 😔ولی ترک شیشه رواستارت زدم امیدوارم موفق بشم.