۷ پاسخ

عزیزم تو ب د ه بهشون گوش نده حالشو ببر😉

رابطه هر شب و اناناس طبیعی بخوری عالیهعهههه و خرما و شبی دو تا گل مغربی سوراخ کن با سوزن بزار و روزی یه ساعت پیاده روی من با این کارا 4سانت با درد خیلی ضعیف دل و کمر بودم فقط

رابطه نباید عمیق باشه که خدای نکرده کیسه آبت پاره بشه و دهانه رحم بسته ، آروم رابطه برقرار کن

من اصلا رابطه نداشتم
با شیاف هم نرم شد هم قشنگ باز شد یک ساعته زایمان کردم
اگه اجازه ورزش میده انجام بده
من خیلی اناناس و خاکشیر هم خوردم

اگر واقعا میبینی برات مشکل ایجاد میکنه دو هفته دیگه هم صبر کن ان شالله بعد از زایمان رابطه داشته باش من که از اول بارداری تا اخرش اصلا رابطه نداشتم الانم پسرم تقریبا دو ماه داره فقط دو سه شب پیش یه رابطه داشتم همین و بس... سخته ولی بخاطر بچه تحمل کردم دیگه

دکترت کیه؟ .اینا از خودشون حرف میزنن عزیزم .تو کار خودتو بکن

میگن شاید با رابطه عفونت بگیری یا کیسه ابت پاره بشه

سوال های مرتبط

مامان سنجاق ۱/۲ مامان سنجاق ۱/۲ ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲
تا صبح من درد تحمل کردم و توی درد ها خوابیدم
ماماخصوصی م از طریق تماس و پیامک بهم راهنمایی میداد و روحیه م رو کمک میکرد
دیگه بنده خدا ماما م ساعت۶صبح اومد بالا سرم گفت نه اینجوری نمیشه یه سرم جدید وصل کرد و درد های من بعد نیم ساعت شدت گرفتن ولی بازم با معاینه تحریکی نهایت دهانه رحمم ۲س آزاد بود
ماما یک دارو که مایع بود داخل رحمم ریخت دهانه رحمم نرم تر شد آمپول هیوسین زد درد ها منظم شدن و با ماساژ تحریکی و ورزش دهانه رحمم رو به ۳سانت رسوند بعد کیسه آبم رو زد و من توی نیم ساعت رسیدم به۶سانت دیگه خیلی درد داشتم قبلش با تکنیک تنفس صدام در نیومد و ماما م باهام حرف میزد و نمیزاشت درد اذیتم کنه اما از ۶سانت بدنم می‌لرزید و هیچ کنترلی روی خودم که داد نزنم نداشتم رب ساعت داد و بیداد کردم که ماما م با پزشک بی هوشی اومد و اپیدرال برام وصل کردن و من دیگه هیچچچچ دردی نداشتم و فقط از روی سفت شدن شکمم میفهمیدم انقباض و درد هست اما من هیچ حسی نداشتم و حالم خیلی خوب شده بود راحت می‌تونستم خوراکی های مقوی بخورم که انرژی داشته باشم
دیگه خیلی سریع به ده سانت رسیدم و ماما م بهم می‌گفت هر موقع من میگم تو زور بزن تا سر بچه از استخوان لگن ت رد بشه و گفت وقت احساس مدفوع کردن داشتی بگو
من دیگه بعد چند دقیقه دیدم بدنم خود به خود احساس زور زدن داره و سریع رفتیم رو تخت زایمان و با راهنمایی ماما م زور میزدم اون لحظه فقط احساس یبوست شدید داشتم ولی تمام تمرکز م‌رو گذاشتم روی حرف ماما م‌زور زدم و بچه با سه تا زور محکم دنیا اومد