سلام و درود خوشگلا
شب موقع خواب دیدم گلوی دخترم گرفته فهمیدم سرما خورده صدامو در نیاوردم گفتم صبح میبرمش دکتر صبح بیدار شد دیدم بلللله آبریزش بینی هم داره بردم دکتر خودم تنها چون باباش نیست فعلا اومدم خونه یعنی از دیروز همه کارام مونده بود با خستگی فراوون کارا رو انجام دادم سوپ پختم
باباش زنگ زد بهش نگفتم مهتا مریضه گفتم دلش میمونه اینجا و نگران میشه گفتم حالش خوبه بازی میکنه
حالا پسر دایی شوهرم زنگ زد شام میام دنبالتون ببرم خونمون گفتم نه مرسی اصرار کرد گفتم باشه حالا دهنم صاف میشه با بچه مریض(چون شوهرم نیست دعوت کرده که دلمون نگیره)
از اینورم مامانم زنگ زده بریم بازار گفتم مهتا مریضه خودمم خسته ناراحت شد
بعد داداشم زنگ زده ناهار چی داری گفتم سوپ اونم خورد تو ذوقش چون میخواست بیاد خونم 🤣😂🤣
کلا شوهرم نیست همه چی ریخته بهم
اینم دلتون نخواد یه ماه پیش پخته بودم بردم باغ خاله همسر خوردیم

تصویر
۳ پاسخ

ب شوهرت بگو بزار بدونه یعنی چی دلش میمونه بزار بدونه زحمت میکشی همه کارا خودت میکنی

ای جااااانم ایشالله زندگیتون سرشار از محبت و عشق خوبه که انقدر زن و مرد حواسشون به هم هست پایدار باشید

سلام این چیه بنظر خوشمزه است دستور بده فقط زمان وقتگیر نیست

مقالات مرتبط

رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
آبریزش بینی نوزاد
آبریزش بینی نوزاد | علل و درمان آبریزش بینی کودک
طریقه از شیر گرفتن کودک در شب
از شیر گرفتن کودک در شب | زمان و راه قطع شیر شبانه نوزاد
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۲ سالگی
دیروز ایهان بردم دکتر از شب قبلش بابلا میاورد بی‌حال بی اشتها تب داشت دکتر گفت ویروس دارو داد امپول نوشت گقت اسهال نیست گفتم نه نیست چون نبود
اما امروز از صبح مخصوصا الان اسهال بود نمیدونم چکار کنم برای اسهالش
مشاهده ۲ پاسخ
مامان سید علی مامان سید علی ۲ سالگی
مامانا دلم طاقت نیاورد گفتم بگم قبل گفتنش بگم که اصلا شرایطش دست خودم نبوده
از سر کار اومدم میخواستم بچه رو تعویض کنم دیدم نم زده خودم هم به شدت دستشویی لازم بودم شدید گفتم باشه میبرمش تو توالت چون بزرگه توالتمون اون طرف اون مشغول بشه منم دستشویی منم راحت خونه ما شوفاژه لامصب خبر نداشتم فشار آب گرم رادیاتور پایین اومده و آب گرم نداریم وگرنه نمیبردمش اوباش خوب بود آب گرم بود بعدش میخواستم بیارمش بیرون آب گرم نبود میخواستم برم پم پ رو بزنم تنها بودم وپسرم هم تنها بود گریه میکرد میترسید ناچار شدم گفتم سریع با آب سرد میشورنش میارم بیرون خودمم با آب سرد مجبوراشستم اومدم حوله پیچش کردم قبلش می‌لرزید وای پیچوندمش گرم شد آروم شد خلاصه لباساش رو پوشوندم بعد اومدم شربت پلاژین یه سه سی سی بهش دادم که سرماخورده نشه حالش بد بشه دیگه گفتم اگه چیز دیگه ای میدونید راهنمایی کنید از اونجا همش جوش میزنم الان زیر پتوش کردم بهش شیر دادم خوابیده
مشاهده ۸ پاسخ
مامان مهتا کوچولو🌙🐣 مامان مهتا کوچولو🌙🐣 ۱ سالگی
یه چیز برگ ریزون.. ولی خوووب 🤐😂😂
امشب خونه یکی از اقوام شوهرم بودیم بچش یه ماه از مهتا بزرگتره داشتیم باهم درمورد بچهامون حرف میزدیم و من از بدغذایی مهتا گفتم که جدیدا هیچی نمیخوره و بزور گوشی اینا و دنبالش کنم یکم غذاش بدم..
تو خونه یکم ماکارونی خورده بود مهتا اونجا خانمه گف برنج داریم گرم کردم بیا اگه گشنشه بده بهش گفتم نه و الان یکم هندونه خورده و نمیخوره فلان
تو یه کاسه کوچیک ریخت آورد، برا دختر خودشم آورد.. آقا من مهتا رو بغلش کردم که اینور اونور نره ببینم میخوره یا نه درکمال ناباوری همشو کم کم خورد سالادم رو کابینت دید گف میخام یکمم از اون خورد
نه میدونستم خوشحال باشم یا ناراحت 🤣🤣
آبروم رف حالا میگه الکی انقد گف نمیخوره فلان
مشاهده ۱۸ پاسخ
مامان یارا مامان یارا ۲ سالگی
چندروز پیش لثه سفید شده پسرم رو نشون باباش دادم که نیش های پایین داره درمیاد.
دیروز پسرم واسه خواب بعدازظهر مقاومت کرد و بعد از بیدار شدن تا خود شب نق زد و حالش رو ب راه نبود. پست قبلی ک گفتم باباش دعواش کرد و اینا؟ خیلی نق میزد.
الانم مامانم میگه بیدار شده از صبح زود. قبلی ساعت 8 با اینکه دیشب بعد 12 خوابیده بود و الانم فقط بهونه گیری و نق نق میکنه.

شمام مثه من حدستون دندونه؟ اونم نیش.... بچه کلافه...
مشاهده ۴ پاسخ
مامان 𝔈𝔩𝔦𝔫𝔞 مامان 𝔈𝔩𝔦𝔫𝔞 ۲ سالگی
یادتونه گفتم تلویزیون سیاه میشه خوب میشه
امروز دخترم کلا شکستش
والا موندم از دست این بچه فضول دیونه شدم
میترسم باباش بیاد دعوا بشه 🤣
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دلسا و تودلی🥰 مامان دلسا و تودلی🥰 هفته هفدهم بارداری
اولین روز از شیر گرفتن به پایان رسید😁
صبح که دیگه بیدار شد اخرین وعده ی شیرشو خورد
بهش صبحونه دادم بعدش هی نق زد که شیر میخوام سر سینم چسب برق زدم گفتم می می اوخ شده درش اوردم نگاهش کرد گفتم بیا دست بزن ببین اوخ شده دیگه رفت اون طرف نشست و باز نق نق کرد تصویری زنگ زدم مامانم یکم حرف زدیم با مامانمم دردودل کرد که می می اوخ شده بهشم نشون دادیم😀
خلاصه بهش میوه دادم خورد یه یک ساعت بعدش نهارش دادم و از خونه رفتیم بیرون خونه مادر شوهرم اونحا هم چند بار نق زد که شیر میخوام گفتم می می اوخه یکم که نق زد بعدش بهش یه خوراکی یا میوه میدادم
بهتر میشد یادش میرفت دیگه عصرش خیلی داشت بهونه میگرفت بردمش تو حمام اب بازی کرد یه نیم ساعتی سرش گرم شد اومد بیرون تا یکی دو ساعت اوکی بود باز شروع کرد ارونحا اومدیم بیرون رفتیم خونه مامانم(خونه ی مادر شوهرم و مامانم به هم نزدیکه)دیگه اونجا یکم بازی کرد بستنی خورد قبلشم بهش شام داده بودم
تا ۱۲ که اومدیم خونه اومدیم تو اتاقش یکم با اسباب بازیاش بازی کردیم دیگه گفتم بخوابیم هی می می کرد گفتم اوخه گیجه خواب بود دیدم خیلی نق میزنه توی عصاری خوریش میوه ریختم اومدیم توی تشکش یکم اونو خورد یکم زدم پشت کمرش و خدا را شکر خوابید
حالا دلسا وسط شب بیدار میشد همیشه ببینم امشب چی میشه🤦🏻‍♀️
انشالله بگذره زودتر
سینه هامم سنگین شده یه بار دوشیدمش باید برم یکم دیگه بدوشمش که سبک بشه کمی
مشاهده ۷ پاسخ
مامان دوتا گل پسر مامان دوتا گل پسر ۲ سالگی
یکی از همسایه هامون اینجا بود ساعت دو و نیم رفتن
دیگ گفتم بیایم ناهار بخوریم دختر همسایمون اومد
اون همسایمون ک خودم گفتم بیاد بچه ها بازی کنن تازه هم غذا خورده بودن گشنه نبودن منم غذام از پریشب بود دیگ گفتم غذام مونده خودمو ندارم پیششون
حالا این دختر همسایه رو چکار کنم🤣🤣🤣
دارم ضعف میکنم
از ی طرفم دارن با پسرم بازی میکنن دلم نمیاد بگم بره
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دلسا و تودلی🥰 مامان دلسا و تودلی🥰 هفته هفدهم بارداری
*روز دوم از شیر گرفتن*
دلسا الان دقیقا 37 ساعته که شیر نخورده
دیشب وسط شب یه بار بیدار شد یکم نق زد ابش دادم و خوابید چون کلا قبلشم تو شب زیاد بیدار نمیشد دم صبح بیدار میشد همیشه دیشبم طبق عادتش 6 صبح بیدار شد به گریه پاشدم بغلش کردم یکم راهش بردم یکم اب دادم بهش دوباره اوردمش تو رختخوابش نخواستم خوابش بپره یکم خوابش برد دوباره بیدار شد باز بغلش کردم یکم دوباره گذاشتمش تو تشکش گفتم مامان باید بخوابی گفت می می گفتم اوخه خلاصه حدودای ساعت 7.15 خوابش برد تا 10 که بیدار شد
همیشه وقتی بیدار میشه حال ندارم خودم زود از رختخواب بیام بیرون نیم ساعتی وول میخوردیم و شیر میخورد امروز صبح گفتم پاشو بریم بیرون باز گفت می می گفتم اوخه و نشونش دادم خندید ول کرد رفت بهش صبحونه دادم بعدش یه سه ساعتی بردمش پیش مامانم اونحا بهش خوش میگذره مامان بابام باهاش بازی میکنند تا عصر که رفتم دنبالش اومد چسبید بهم باز یکم بهونه گرفت بهش میوه دادم خورد پیش مامانمم که بود بهش نهار داده بود دیگه تا عصر اونحا بودیم حوصلش سر رفت پاشدیم رفتیم خونه مادر شوهرم
شوهرمم اومد اونحا دیگه تا حدودی ساعت 10 اونجا بودیم حالا این بین خیلی باهاش بازی کردم توپ بازی قایم موشک و کلی بدو بدو خواستم خسته بشه
ساعت ده اومدیم خونه باز یکم بازی کردیم کتاب براش خوندم یکم گوشی دستش گرفت چراغا را خاموش کردم گفتم باید بخوابیم ساعت 11.30 هم بهش شام دادم خورد
دیگه اوردمش اوردمش تو اتاقش یکم زدم تو کمرش خوابش برد خدا را شکر
تا ببینیم شب دوم چجوریه
در کل امروز کمتر از دیروز بهونه ی شیر خوردن گرفت
مشاهده ۷ پاسخ
مامان آرینا گلی🌸 مامان آرینا گلی🌸 ۲ سالگی
سلام مامانا میگم یه ماه پیش که دکتر برای دخترم چکاپ مینوشت،گفت مدفوعم بنویسم؟؟گفتم نه😭😭😭الان پشیمونم اخه چرا گفتم نه؟؟؟دخترم از اول خیییییلی مدفوع میکرد،خیییییلیییی،الان بدترم شده،یعنی روزی نیست که فقط دوبار مدفوع کرده باشه،همیشه بالای ۴ بار😭😭😭
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان رادمهر مامان رادمهر ۲ سالگی
مامانا من امروز صبح پسرم بردم دستشویی هم جیش کرد هم پی پی بعد دیگه پوشکش نکردم گفتم هر یک ساعت امروز ببرمش ببینم چطوری پیش می‌ره یک ساعت بعد حدودا بردمش گفتم بشین جیش کن نشست جیش کرد بنظرتون الان آماده هست که از پوشک بگیرم چون از یکسالگی من و باباش بهش جیش و پی پی یاد دادیم و اشناش کردیم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۲ سالگی
سلام به مامانای گل
من دخترم امروز کمی بیحاله و کمی خیلی کم بدنش گرمه
حالا میخوام کلا دارو داشته باشم تو خونه
استامینوفن گفتم بگیره باباش
ولی برای اسهال چی خوبه ؟؟؟
چون الان شکمش یکبار کار کرد کمی حس کردم ممکنه شل باشه گفتم دارو داشته باشم
برای اسهال بچه چی خوبه ؟؟؟
واینکه دارو تو خونه چی داشته باشم خوبه؟؟؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
ميگما هیچی عشقی و حسی مثل مادرو فرزندی نیست فکر نمیکردم آدم بچشو انقد دوس داشته باشه پسرم با بابابزرگش بیرون بود زنگ زده بودن ب شوهرم صدای پسرم از پشت گوشی اومدیه لحظه یه حالی شدم اصلا بدو بدو اومدم گفتم بده منم با اهورا حرف بزنم جونم ب جونش بستس🥲🥲🥲
مشاهده ۴ پاسخ
مامان یاسمین مامان یاسمین ۲ سالگی
سلام مامانا ی چیزی میگم ببینید حق با منه یا ن ی برادر شوهر دارم دو تا بچه داره الان 1ساله از خانمش جدا شده بعد پدرشوهرم بچه های این برادر شوهرمو خیلی دوست داره چند روز پیش رفتیم خونه پدر شوهرم پسر برادر شوهرم داشت با دخترم بازی می‌کرد پسره 7سالشه بعد دخترم میخواست بوسش کنه پسره نمیزاشت گریه کرد بعد پدر شوهرم ب دخترم با ی لحن بدی میگفت چکار داری بچمو ب بچم دست نزن برو پیش مامانت انقد ناراحت شدم رفتم دخترمو بغل کردم آوردم ب مادر شوهرم گفتم من این بچرو از خونه بابام آوردم اینطوری رفتار میکنه خیلی ناراحت شدم ب شوهرم گفتم دیگه پامو خونه بابای بی‌شعورت نمیزارم
مشاهده ۷ پاسخ
مامان 👧🏻🩷 مامان 👧🏻🩷 ۲ سالگی
سلام خانوما امروز صبح دخترم ک از خواب بیدار شد ی چشمش پف کردع بود پلک بالاش ینی. گفتم شاید پشه ای چیزی زده درست میشه ولی هیچ فرقی نکرد نگران شدم چبزیش نشه فردام ک پنجشنبه جمعس دکتر نیس
مشاهده ۱ پاسخ
مامان سبحان و 👶 مامان سبحان و 👶 هفته هجدهم بارداری
یه چیز جالبی در مورد خواب بچه بهتون بگم. من اومدم خونه بابام اینا و سبحان اینجا همیشه خیلی مقاومت می‌کنه برای خواب. دیشب ساعت ۹ که شد، چراغا رو خاموش کردیم، به زور بردمش تو اتاق و با گریه و لالایی و بدبختی بالاخره خوابید.
امشب ولی یه کار دیگه کردم. از ساعت ۸:۱۵ گفتم همه چراغا و تلویزیون رو خاموش کردن، بهشون هم گفتم اومد سمتتون نه باهاش حرف بزنید، نه بازی. حدود نیم ساعت تو تاریکی خونه چرخ زد، باهامون حرف زد، آب خورد و اینا، آخرسر اومد تو اتاق پیش من، خودش دراز کشید و خوابید. این تاریک و ساکت کردن خونه برای خواب بچه رو اصلا دست کم نگیرید.
مشاهده ۱۶ پاسخ