۷ پاسخ

ببین این بچه ها یکم دیرتر ارتباط میگیرن
سعی کن اگر وقت شو داری زیاد ببریش کلاس که با همسن و سالاش ارتباط برقرار کنه مثلا دوست روز اول پشت در کلاس بشین بعد برو تو حیاط بعد برو بیرون مهد اینطوری مطمئن میشه که تو برمی‌گردی
نیاز به صبوری داره

عزیزم این بچه از یه چیزی ترسیده شده و ترس تو جونش مونده حتما از مشاوره کمک بگیر تا کودک بایذ درمان کنی وگرنه بیشتر ترسای تو بزرگسالی ریشه تو بچگی داره و باهاش میمونه

دختر منم همینه
البته کوچیکه فعلا .ولی واقعا ازاین موضوع ناراحتم .جرات ندارم یک دقیقه از جلو چشمش دور بشم چنان گریه میکنه نگو

ترس ریشه تو یه ماجرایی داره مثلا تو اتاقش پرده اتاقش یا یه جایی تو نبودی یکی ترسوندنش باید ببری پیش یه مشاور خوب علت ترسش پیدا بشه و رفع بشه

همچین چیزی تجربه نداشتم ولی خب به نظرم بهتره با مشاوره کودکان صحبت کنی

عزیزم باید از روان شناس کودک کمک بگیرین، از الان شروع کنید تا زمان مدرسه این مسئله حل بشه وگرنه اونموقع خیلی براتون سخت تر میشه.

عزیزم یه دعای ترس بگیر براش

سوال های مرتبط

مامان آیسام مامان آیسام ۱ سالگی
سلام خانما من یه پسر ۹ساله دارم ما تو یه شهرک زندگی میکنیم بچه های همسایه ها همه میریزن بیرون بازی میکنن که بیشترشون پسر هستن تقریبا همسن و سال هستن پسر منم میره چون تو خونه تنهاست .اما از یه طرف دوست ندارم بره همه ی پسرای همسایه هامون پرو هستن پسرم میاد خونه بهم همه چی رو میگه خودم ازش خواستم بگه که یوقت کسی بهش نزدیک نشه .دیروز پسرم به من گفت مامان پسر همسایه مون به من گفته من میخوام برم پشت خونمون ج*ق بزنم به پسر من که بلد نبود توضیح داده گفته مامان بهم گفته از اونجایی که شاش میکنی کف سفید در میاد وقتی ج*ق بزنی به پسرم گفته میرم حموم اینکارو میکنم همش ۳ ماه از پسر من بزرگ هست من موندم واقعا چیکار کنم به پسرم چی بگم بخدا از دیروز اعصابم خورده استرس دارم چرا باید پسرای ۹ ساله همه چی رو بدونن اونم با توضیحات کامل بلدن به پسر منم گفته خوب من نمیدونم چیکار کنم به دوستش بگم ؟چرا با پسر من این حرفهارو میزنی .از یه طرف نمیتونم تو خونه زندانیش کنم بگم نرو بیرون چون صدای بچه ها تا خونه میاد پسرم گریه میکنه که منم برم کوچه بچه ها دارن فوتبال بازی میکنن .اما هر اتفاقی که می افته میاد خونه میگه حتی دوستش چند ماه پیش اونجاشو گذاشته تو ک*و*ن اون یکی دوستش اون موقع داشتن فوتبال بازی میکردن پسرم اومد به من گفت.من چیکار کنم واقعا کمکم کنید