عاقا من اومدم بگم حس میکنم تو شیرین ترین سن پسرم هستم❤🥲مامانایی که بچه بزرگتر دارین بیاین بگین درست فکر میکنم یا لحظات شیرین تری در انتظارمه 🥲
با اینکه خیلی دلم برای اون بوی نوزادیش و شیرخوردنش تنگ میشه ولی الان یه جور خاصی شیرینه 🥲
حس میکنم هم هنوز نی نی ه هم بزرگ شده،حرفا و دستورا رو متوجه میشه منظورشو دست و پا شکسته میرسونه اسباب بازیاشو خودش میره از اتاقش میاره بازی میکنه و تمام روز شاهد راه رفتن یک موجود نیم وجبی تو خونه م که خودش حس میکنه خیلی بزرگه و برا خودش کسیه😅😭😭❤❤
یه سری کلمات جدید هرروز داره یاد میگیره و یه جوری میگشون که میخوام براش بمییرم🥺❤️
مهرو پدربزرگشو میاره میگه الله به داییش یاد گرفته میگه علی🤭
امروز تا ازخواب که بیدار شد (همیشه از پنجره روبه توتو ها رو تماشا میکنه)گفت ماما توتو دویید سمت پنجره،بعد دید نیستن گفتم مامان توتو خوابیده با دستش شماره گرفت گذاشت کنار گوشش زنگ زد به توتو😭بعد گفت توتووو(با یه لحن سوالی)واای خدایا دیگه نمیتانم😭❤️
کِک(کیک)،جااو(جارو) ،نون، ابگو(ابگوشت)،مُبَع(مربع) اینا رو که میگه من و باباش پخش زمین میشیم از ذوق❤🥲
انقد اینجا ازم غر دیدین یه کمم ذوقمو ببینین😅

تصویر
۳ پاسخ

ای ننه توتو یعنی جوجو؟؟ 🥺

عاقاااااا
خیلی قشنگ توصیفشون کردی🤩🤩🤩🤩

ذوقی شدم🥰 دقیقا همینه😇

منم کیف میکنم تو این سن، ب قول خودت هم نی نی ان ، هم خودشون فک میکنن کسین و بزرگ شدن😘

ای خدااا خیلی شیرینن 😍😍😍🥲🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
یه بغض لعنتی اومده گلومو گرفته 🥲
از وقتی که عید تموم شده برگشتیم خونمون نتونستم با دخترکم بازی کنم و خوب ارتباط برقرار کنم
دوتامون کلافه ایم
دخترکم هی میگه زنگ بزن مادرجون پدرجون 🥲
فقط شبا که باباش میاد یکم حالش روبه راه میشه اونم در برای یک ساعت چون باباشم خسته ست
امروز که از خواب بیدار شد دیرتر از هرروز بود (ساعت ۱۰/۳۰) گفت بریم دد ولی چون ناهار نداشتیم گفتم نمیشه کلی گریه کرد بعدش دیگه بی حوصله شد منم امروز همش گوشیم زنگ خورد😤
بچم خیلی تنهاست دلم میسوزه براش
بشدت هم بچه اروم و حرف گوش کنیه اصلا خرابکاری نمیکنه نمیتونه با خودش تنها بازی کنه همش وابسته منه و این منو عذاب میده
هر روز میگم از فردا میبرمش خانه بازی فردا که میشه میبینم جون ندارم میگم بمونه واسه یه روز دیگه
ولی اینجوری نمیشه بچم خیلی گوشه گیر داره میشه و این تنهایی و غربت ما داره اذیتش میکنه😭
شوهرمم که نمیفهمه این حرفارو شایدم میفهمه ولی خودشو میزنه به اون راه چون چاره ای نیست کارش اینجاست
خلاصه این بغض لعنتی داره خفم میکنه و در این دنیای همسر بودن مادر بود زن بودن بدجور دلم واسه خودِ دختربچم تنگ شده 🥲🫠