۳ پاسخ

دقیقا منی
چقد سخت گذشت بهم
الانم ک دارم جا میفتم کم کم شوهرم همش گیر میده بریم خونه فامیلاش بچه انباری نشه !

الهی بگردم چقد درکت می‌کنم
من سر زایمان اولم همچین شرایطی داشتم میفهممت
مادرشوهر نفهمن تو چهل متر جا ۱۳ نفرو ریخته بود که مثلا واسه من دارن قربونی میکشن من نه میتونستم بشینم نه میتونستم بخوابم نه میتونستم لباسمو بدم بالا بچه شیر بدم اووووووف هنوزم یادم‌میفته حرص میخورم
یه فکری بکن
محترمانه اعتراض کن
اگر خونه خودتی برو خونه مامانت بمون که نیان
اگر خونه مامانتی برو خونه خودت
هرکی هم زنگ زد که بیاد بکو خودمون میخایم جشن بگیریم همه رو باهم دعوت کنیم اونموفع تشریف بیارید

نذار به مرحله منفجر شدن برسی از شوهرت بخواه ببرت بیرون برید به جیگرکی بشین یه دل سیر جیگر بخور بعد درمانگاه برو بگو‌برات یه سرم خون بزنند مولتی ویتامین برات بنویسه یه بادی به سرت بخوره بهتر بشی

سوال های مرتبط