خانوما سلام من پسرم خیلی بهم وابسته هست.یکساله کلاس مادر کودک میریم حالا تصمیم گرفتن کم کم جداشون کنن. امروز فقط تو اتاق نشستیم بچها تو سالن همه بچهای مشغول بازی بودن پسر من میگف در و نبندین همش تو فکر من بود. جز باباش باکسی نمیمونه‌
کوچیکتر ک بود می موند با مادربزرگش بیرون میرفتن میگشتن.
شهربازی میرفتن. اما ب شدت ب من وابسته شده . چیکار کنم تجربه ای دارین؟

۱ پاسخ

دختر منم، جز پیش من و باباش، پیش کسی نمیمونه

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانمایی که پسر دارین بیایین بچه های شما هم به باباشون وابسته هستن پسر من بیش از حد به باباش وابسته است میترسم این حجم از وابستگی در آینده براش مشکل ساز بشه
مشاهده ۸ پاسخ
مامان 🧸radvin🧸 مامان 🧸radvin🧸 ۴ سالگی
مامانایی ک فرزند ۴ ساله دارن بچه ها شماام اینطورین تو این دوره ۴ سالگی ؟؟؟


همه چی رو میخواد حرف باید حرف اون باشه
پرخاشگر میشه اگ چیزی ک میخواد نشه
دوست داره کاراشو خودش انجام بده اگ ما دخالت کنیم عصبی میشه
خیلی ب گوشی وابسته شده فقط بازی
اصلا با اسباب بازی هاش بازی نمیکنه حالا با اینک رفتنی بیرون چیزای جدید میخواد و ما میگیرم ولی خب انگار اون خواستنه واس همون لحظه اس یکم بازی میکنه دیگ تمام میزارتش کنار ...
آب زیاد میخوره خیلی خوراکی دوست داره غذاشم خوبه ولی گوشت مرغ انچنان نمیخوره خیلی کم
خیلی دقت میکنه ب همه چی مثلا ب من ب ارایشم ب لباسم ب باباش وقتی چیز جدید میگیریم فورا واکنش نشون میده ذوق میکنه
دوست داره هم بازی داشته باشه و خیلی زیاد اجتماعیه
حرف زدنش خوبه قشنگ مفهمومی هست
بیشتر چیزا رو مث رفتن ب دکتر امپول زدن درس کردن دندان ظرف شستن تمیزی کثیفی پاک کردن میکروبا اشکال اعداد اسم ماشینا همه ارو متوجه میشه و بیشتر باباییه دوست داره همش با باباش باشه و وقت بگذرونه
بیشتر وقتا تو مخیه 🫠😑
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
احساس میکنم پسرم هر چی بزرگتر میشه بیشتر از من فاصله می گیره و میره سمت پدرش امروز وقت دکتر داشتیم برای لوزه پسرم شوهرم خونه نبود و قرار بود من ببرم دکتر پسرم گوله گوله اشک می‌ریخت که با تو نمیام دکتر و با بابام میرم زنگ بزن به بابام آخرش هم باباش اومد و بردش جایی میریم شش دانگ حواسش پیش باباشه و هی میگه زنگ بزن به بابام در حالی که من اصلا براش کم نزاشتم نصف کارهایی که من برای پسرم می کنم باباش نکرده ولی دستم نمک نداره
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان آریامهر مامان آریامهر ۴ سالگی
خانما کیا بچه همین من دارن، پسر من هیچی بلد نیست نه شعر نه نقاشی، نه رنگ آمیزی، کلاس هم نمیره،میگه باید خودتم بمونی تو کلاس، ک بیشتر از چند جلسه نمیزارن من بمونم، کلاسهای مادر و کودک هم ک خیلی گرونه
مشاهده ۸ پاسخ
مامان آیهان وآیلین مامان آیهان وآیلین ۴ سالگی
سلام خانوما خوبین، من طول سرویکسم کم شده دکتر برام سونو مجدد نوشته بود که امروز رفتم خیلی ناراحتم با این که هم استراحت میکنم هم شیاف باز پایین اومده یک ماه قبل ۲۶ بود طولش 😞😞😞😞
فقط من ۲۶ هفته و ۱ روزم تو این سونو دو سه جا نوشته چند هفته هس حالا کدومش درسته نفهمیدم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان مامان حنا وحامی مامان مامان حنا وحامی ۴ سالگی
میگن استعداد بچه ها رو بشناسید و پرورش بدین..پسرم که عاشق توپ بازی و ب امید خدا یکم بزرگتر بشع میفرستم مدرسه فوتبال...اما دخترم همش تو فیلمه..همش در حال لباس عوض کردن همش میگه من فلان برنامه کودکم..من آنا السام..همش مبگه من عروسم..ینی بازیگری علاقه دارن..حس مبکنم اکثر دخترا ابنجورن..دوس دارم بدونم ب چی علاقه داره بفرستمش کلاس
مشاهده ۶ پاسخ
مامان پسرم و تودلی💗 مامان پسرم و تودلی💗 هفته شانزدهم بارداری
خانوما مادرشوهرم ب همه گفته نی نی من دختره همه تبریک میگن پر صورتی ک آن تی فقط احتمال داد دختره
چ کنم حالا اومدیم و پسر شد
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان هیراد مامان هیراد ۴ سالگی
خیلی دلم نی نی میخواد اما حیف نمیتونم وزن کم کنم 117کیلوام پسرم امشب تو عروسی می‌گفت چرا همه نی نی دارن به جز ما😔😔😔
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان دوتا دخترم مامان دوتا دخترم ۴ سالگی
اخ مامانا بیاید دارم سکته میکنم چند وقت پیش خونه دوستم گفتم رفتم شب موندم دخترم تی با دخترش ک ۴سال از دخترم بزرگتره میرفتن تو اتاق درم میبستن منم یکم شک کردم درو باز کردم گفتم چرا درو میبتدید تا این ک ی دوست دیگم ک ی دختر داره با دختر من حرف زدن دخترم کفته اون شب ک خونه نرگس اینا رفته بودیم با نرگس تو اتاق از لبای من می‌بوسید بهم دست میزد وای دنیا رو سرم خراب شد چرا باید ب من نگه خدایا دارم سکته میکنم دختر دوستم بهم گفت تو پارک ک خاله آیلین اینطوری میگه منم از پرسید اول نمی‌گفت بد گفت آره بهم دست زد اگه بهش آسیب رسانده باشه چی الان ب دوستم زنگ زدم دخترش داد بی داد ک مقصر دختر خودته من چ کار کنم آخه چرا ب خودم نگفت دخترم چرا سکوت کرد دارم سکته میکنم اشک میریزم 😭😭😭😭
مشاهده ۱۴ پاسخ
مامان محمدرضا مامان محمدرضا ۴ سالگی
سلام مامانا شبتون ب خیر. پسرم دو سال و دو ماهشه از پوشک گرفتمش دو هفته ی اول خیلی خوب بود خودش میرفت دستشویی هم جیش هم پی پی اما حالا یه هفته ای هست تو خونه جیش میکنه هر جایی جز دستشویی. ب طور ارادی هم جیش میکنه نه ک حواسش نباشه نه حواسش کاملا هست ک جیش داره میدوعه جایی جز دستشویی جیش کنه. چیکار کنم باهاش تا راه بیاد و بره دستشویی مثل قبل😔
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دریا مامان دریا ۴ سالگی
خانما من امروز ی اتفاقی پیش اومد تو خانه بازی دخترم ب ی دختر بچه گفت داریم اسباب بازی ها مرتب میکنم فعلان نیا دختره رفت مادره برگشت به دخترم گفت بی ادب بی تربیت من دخترم پیش اونا دعوا نکردم فقط گفتم مامان همه بازی کنن. ما باید احترام بزاریم بعد مادره داد میزد من شوهرم بود نشد جوابشو بدم دخترم بد شده اخلاقش پرخاشگر شده ی جوری شده اینقدر باهاش صحبت میکنم بهش یاد میدم
مشاهده ۶ پاسخ
مامان دونه انارم🌺 مامان دونه انارم🌺 ۵ سالگی
مامانای که پسر هم سن پسر من دارن،پسر شمام تو فازه ابر قهرمان هست؟
پسر من همه ی فکر و ذکرش این آشغالاس ،خیلی ام خشن و بد رفتار شده،همه رو میزنه.از دستش کلافه شدم
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ سالگی
پسر من همش ناخن هاشو میخوره تو دهانشه چیکار کنم از سرش بیفته
مشاهده ۴ پاسخ
مامان رستا و ویهان مامان رستا و ویهان ۴ سالگی
ماماناا بچهای من اصل علاقه ایی به کتاب داستان و نقاشی. پازل ندارن هر چی دفتر میخرم که نقاشی کنن فقط، پاره میکننن علاقه شون ده دقیقه س تو هر چی حتی تو خرید اسباب بازی. فقط شیطنت بازی گوشی دارن. چیکار کنم. بعضی بچهارو میبینم که نقاشی میکنن. یا عاشق کتاب قصه ن. یا بازی فکری.
مشاهده ۵ پاسخ
مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته
مشاهده ۱۱ پاسخ