گفتن که ترستوبردار
من
نکه بترسم واس از دست دادن این دنیا فقط واس این میترسم پدر مادرم برادرامو نبینم
حتی از تشیع جنازه هم وحشت دارم یکی دو بار تو خیابون دیدم یا یبار دکتر بودم یهو جنازه اوردن پایین از جلوم رد شدن یمدت مثل دیوونه ها تو خواب جیغ میزدم
منم مادربزرگم و بوسیدم و از بس دوستش داشتم که الان هم که گفتی بهش فکر میکنم اما ذره ای نمیترسم چون فکر میکنم زنده س
من حاضر نشدم پسرمو ببینم .
من
.
من من
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.