۹ پاسخ

عزیز دلم هیچ کی دلت ب حال خودت و نینیت نمیسوزه هیچ کس
ب دادت نمیرسه حتی از بقیه هم حرفاشونو گوش میدن میگن اره راست میگن مردم. تو فقط فقط خودت میتونی ب خودت کمک کنی
من دائم گریه میکردم داغون شدم برو بیرون برو پارک بچه من هم کولیک و هم رفلاکس داشت سعی کن با ی دوست خوب رابطه بگیری
حال خودتو فقط خودت میتونی خوب کنی ب بچت فک کن اون مامان قوی میخاد ن ضعیف.
هنوز بزرگ شه میخان بگن این چشه. چرا بچت وزن نمگیره فلان تو باید از پسش بربایی تو باید پشتش باشی مردا درک نمیکنن
بلندشو زودتر. حال خودتو با آهنگ شاد/ عروسی/ بیرون رفتن پیاده روی. خوب کن

تو بهترین مامانی برات بچت عزیزم
چون تو نباشی هیشکی هیشکییی اندازه کم توام نمیتونه بهش برسه
نمیبینی چجور عاشقانه نگات میکنه وقتی بهش شیر میدی اون عشق رو فقط از تو میگیره
متاسفانه منم گرفتم و کاملا درکت میکنم

اول از همه هیچوقت حس نکن مادر بدی هستی تو داری تمام توان و روانتو می‌زاری برای بچت و تو برای بچت بهترین مادر دنیایی دوم جز همسرتون بچت به هیچکس دیگه ای اهمیت نده عزیزم تو به درک هیچکس نیاز نداری ایشالا زودتر این حسای بد تموم میشه🤍

منم همینم وقتی آدم نمیتونه درست درمون به تغذیه اش برسه اینجوری میشه

گلاب و مشک زیادبوکن

عزیزم باید بدنت رو گرم کنی افسردگی از سردی طبعت میاد چون زایمان کردی

بهتره بری متخصص طب سنتی تا درست دارو بده

ارایش هم تو خونه بکن یا جمع زنانه فقط
البته درحد نظر و خیرخواهیه 😘

من که حوصله خودمم ندارم چه برسه رسیدگی

منم همینطوریم عزیزم
ولشون کن

مثل منی عزیزم🫠
منم احساس افسردگی دارم ولی کسی نیست درکم کنه
حالا درست ت جمع میریم ولی دلیل نمیشه که افسرده نیستیم
من ت جمع میرم زیاد نمیخندم زیاد صحبت نمی‌کنم اصلا مثل قبل نیستم

سوال های مرتبط

مامان آرین مامان آرین ۱۰ ماهگی
بخدا دیگه افسردگی گرفتم ازدست این زنا
من بچمو عروسی و ختم و دسته نمی‌برم چون بچه خودمه صلاحشو من میدونم من میدونم ک تو این جور مراسما اذیت میشه ولی کسی حرف منو باور نمیکنه میگن تو حساسی
ی چند جا دعوت کردن چون پسرم یکم اذیت می‌کنه نتونسم برم دیگه هیچ کی تمومش نمیکنه همه بدشون اومده یبار رفتم مهمونی همشون دیدن پسرم چقدر گریه کرد اذیت کرد همشونم میگفتن وای چقدر دیوونس چرا اینهمه گریه می‌کنه میگفتم خب بچس دیگه اینم اخلاقش اینطوریه خابش میاد اذیت می‌کنه نمی‌برم میگن چرا نمیای بچس دیگه عیبی نداره گریه کنه میبرم میگن دیوونس آدم نمیتونه باهاش بازی کنه بگیره بغلش بخدا انقد ناراحتم الان پسرم خابه دسته دراومده کوچه مامانم اومده میگه بیا میگم خب بچه خابه با حرص چارتا بارم کرده رفته الان پسرم یاد گرفته تو خاب علت میزنه من نمیتونم ولش کنم برم دسته نگا کنم ک بخدا هیچ کس منو درک نمیکنه همه دایه مهربان تر از مادر شدن برای بچم منم دشمن بچم میدونن