۴ پاسخ

استامینوفن له لثه ی بده

داره دندون در میاره ؟؟؟

من دقیقلا اوشو اوا بوم اما هیمن تبی هیه سرمای بوه

شاید بخاطر دندونش نبود. شب شام چیز سنگین نخورده بود؟

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
نورا رو زدم

در حالی که بچم گناهی نداشت 😶


دیشب تا صبح محیا جیییغ زده مدام
هیچ جوره اروم نشد
کل شب دو ساعت نتوتستم بخوابم
نصف شب هم یهو حالم بد شد لرز گرفتم
نمیدونم پنیک بود یا ادامه سرماخوردگی هفته پیش

از ۷ صبح پاشدم نشستم

محیا همچنان جیغ حیغ کرد و بالاخره ساعت ۱۰ دسشویی کرد
در حدی که زیرپوش و شلوارشم کثیف کرد
زیرپوشو همونجوری انداختم سطل اشغال

بعدش اومدم دو دقیقه بشینم
محیا همچنان ک نق میزد و گریه میکرد
رفت پیش نورا مه داشت واس خودش بازی میکرد
اونم هی هل میداد
منم رفتم یکی زدم رو پای نورا
که این خودش داره زر میزنه دیگه ، تو چرا بدترش میکنی


هنوز وقت نکردم به نورا صبونه بدم
درگیر این زر زر خانومم
متنفرم از گریه هاش
دلم نمیسوزه براش ، عصبیم میکنه فقط

همش دارم داد میزنم
کاش همین الان یکی بود نیم ساعت اینارو نگه میداشت
محیا رو میخوابوند و ب نورا صبونه میداد 😭😭😭

شوهرم رفت حموم سر و صورتشو اصلاح کرد ، اومد دراز کشید رو مبل گوشی میبینه 😭😭
مامان ❤️ملکه های من❤️ مامان ❤️ملکه های من❤️ ۲ سالگی
#پارت ۳۱#
خلاصه ساعت ۳ بعدازظهر زایمان کردم
بمیرم برا دخترم که تا حالا حتی یه شب بدون من نخوابیده بود
شوهرم اون شب که بیمارستان بودم دخترم رو برده بود خونه پدر شوهرم تا وقتی که بیداره بوده با بچه های خواهر شوهرم و برادر شوهرم بازی میکرده
شبم چون خسته بوده خوابیده ولی دقیقا ساعت ۱ و نیم‌شب تا خود صبح گریه کرده و می‌گفته مامان
من تو بیمارستان بودم
ساعت یک یهو از خواب بیدار شدم و حس کردم دخترم بی تابه منم تا خود صبح گریه کردم
خیلی حالم خراب بود دلم برا دخترم تنگ شده بود
هر طور بود اون شب رو سر کردم
صبح با رضایت خودم ساعت ده مرخص شدم
خداروشکر بچه هام هیچ کدوم زردی نداشتن
من با خانواده شوهرم قطع رابطه کرده بودم ولی شوهرم زنگ‌زد باباش اومد جای بیمارستان دنبالمون مجبور شدم باهاش احوالپرسی کنم
وقتی شوهرم اومد برای کارای ترخیص گفتم دخترمم بیاره
پشتش بهم بود هین که صداش زدم تو راهرو داشت دنبالم می‌گشت چشام پر اشک شده بود
ولی نمیتونستم بغلش کنم
ادامه 👇👇👇