دیشب 4 تایی با دختر عموم و بچه ش و مانلی رفتیم بیرون دور دور و بعد شام گرفتیم رفتیم لب دریا بشینیم شام بخوریم
تا رسیدیم خداروشکر بچه ها خوابیدن و ما تونستیم نیم ساعتی بشینیم و از قدیما حرف بزنیم و مرور خاطرات و شیطونی های گذشته بکنیم😁
چقدر خوب بود اون نیم ساعت آرامش و به دور از نکن بکن با بچه و صدای موج دریا🥰
دیگه مانلی بیدار شد و شروع کرد به گریه و ایراد میگرفت منو ببر تو دریا
مجبور شدیم برگردیم دیگه
واقعا نیاز بود بعد مدتها با یه دوست برم بیرون بدون غر غر شوهر

تصویر
۳ پاسخ

خداروشکر عزیزم همیشه به تفریح😍 و حال خوب

بنظرتون این پستونک ها چیکار کنیم
خیلی فکرموش مشغول پستونکی پسرم
چه جوری ترکش بدم ؟؟؟

هوا سرد نیست؟

مقالات مرتبط

آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه

سوال های مرتبط

مامان نیلا مامان نیلا ۲ سالگی
یکی از باگ های من اینه که از مریض شدن به شدت میترسم قبلا اینجوری بودم یه دور نیلا شش ماهه بود باهم مریض شدیم خییییلی سخت بود از اون موقع صد برابررررر این موضوع تو خودم تشدید شد از اول محرم تا الان دلم مسجد میخواست از ترس این موضوع نرفتم دیگه امشب دل و زدم به دریا و با نیلا رفتیم🥲😢استرس دارم مریض شه هنوزم اما هی تلاش دارم به استرسم غلبه کنم😮‍💨
مشاهده ۴ پاسخ
مامان نخودچی❤ مامان نخودچی❤ ۲ سالگی
خانوما بیایین بگین در طول رو تنها با بچتون بیرون میرید؟؟اصلا در طول روز چیکار میکنید؟شوهراتون تا چ ساعتی سرکار هستن؟
خودم شوهرم ۶ میاد خونه معمولا شب با شوهرم یه دور میزنیم
صبح اگه ناهار داشته باشم اضافه دیشب ...دخترمو میبرم با دوچرخش بیرون ولی اینجا انقدر گرمه که دیگه نمیشه رفت بیرون...دوست دارم برم ورزشی کلاسی...واقعا به یه تفریح نیاز دارم
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان لنا خانوم مامان لنا خانوم ۱ سالگی
رامسری های عزیز من الان رامسرم پسرم مسابقات کشتی داره الان بخوام یه جایی برم دور بزنیم یه کم بشینیم کجا بریم سربه جواب بدین منتظرم
مشاهده ۶ پاسخ
مامان مارال مامان مارال ۱ سالگی
یه شب اومدم خونه خالم شبو بشینیم این بچه نیم ساعت خوابیدپاشد حالامگه میخوابه پام شکست ازبس تکونش دادم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان مانلی 💓ماهلی💓 مامان مانلی 💓ماهلی💓 هفته سی‌وهشتم بارداری
چند وقتی بود میخواستم واسه مانلی سفارش اسباب بازی بدم
دیگه بلاخره امروز قسمت شد گرفتم از پناه تویز گرفتم
خوب بود دختر من حسابی سرگرمه خداروشکر
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان ملودی مامان ملودی ۲ سالگی
بچه ها
من چند روز پیش ، پسر جاریمو که تازه به دنیا اومده بودو بغل کردم. باهاش حرف میزدم. دخترم که ۲۱ ماهشه، بعد از من با خواهرم احساس امنیت میکنه. وقتی این صحنه رو دید گف مامان و بعد به خواهرم گفت بغل یعنی بغلم کن و بعد از اونجایی که من بودم، دور شد.
بچه ها کار اشتباهی کردم که بغلم نگه داشتم بچه جاریمو؟
حرکت درست اون لحظه چی بود؟
بعد شب که رفتیم خونه خیلی بهش گفتم دوست دارم، پیشتم و از این حرفا.
مشاهده ۶ پاسخ
مامان شادی مامان شادی ۱ سالگی
بیچاره شدم رفت
عاشق پستونک خوردن شادی بودم.از افتخارات بچه دومم ایکن بود که پستونکیش کردم
انصافا چقدر راحت بودم با اینکه زیاد وابسته پستونک نبود فقط وقت خواب میخورد ولی هر وقت میدادم دهنش قشنگ نیم ساعت ریلکس میکرد ارامش میگرفت

دو روز پیش از خواب بیدار شد پستونک دهنش بود از روی تخت افتاد لبش یکم خونی شد با پستونک
دیگه از اون روز پستونکش رو نمیگیره دهنش رو قفل میکنه پستونک رو پرت میکنه
مشکل اینجاست واسه خواب دهن منو سرویس میکنه بدون پستونک خوابش خیلی کم شده😣😳

تجربه دارین؟
ممکنه دوباره بگیره ؟
دلم میخواست تا 4 سالگی پستونکی باشه
تازگی یاد گرفته بود به پستونک میگفت بوس بوسک😚
مشاهده ۸ پاسخ
مامان مَهبُد مامان مَهبُد ۲ سالگی
دو روز پیش پسرم کمی تب داشت ، دیگه دیروز جایی نرفتیم ، دمه غروب دیدم گناه داره بردم با همسرم بیرون یه دور زدیم و بعد اوردمش خونه، قرار بود بریم خونه مادرشوهرم شام، تا من بخام آماده بشم رفت تو اتاق یکی از گلدونامو از روی گوشه ی تختش پرت کرد پایین ، خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم ، همسرم بردش پایین پیش مادر شوهرم اینا ماهم رفتیم، انقد شیطنت کرد و من هی بلند شدم گرفتمش .... بعد شام رفت روی صندلی و قندون رو انداخت شکوند، من اونارو جمع کردم همسن که نشستم دیدم محکم زد تو سر بچه ی خواهرشوهرم که ۶ ماهشه ، دیگه کلا قاطی کردم بغلش کردم اومدم خونه .... بعضی وقتا دیگه کم میارم بچه های شمام انقد اذیت میکنن؟ تا بچه بود همش گریه داشت الان اذیتای دیگه ، انوزم تا صب شیر میخوره و پدرمو دراورده
مشاهده ۵ پاسخ
مامان رستا مامان رستا ۱ سالگی
بریم از تجربه واکسن 18 ماهگی بگم واستون..
دیروز 1 قبل اینکه ببرمش کامل غذاشو دادم خورد
بعد زدنش اومدم خونه 5 سی‌سی شربت استا دادم خوابید 2 خوابید تا 4 نیم بعد بیدار شد بدنش دماش خوب بود خداروشکر دو ساعت دیگه کم کم اثر دارو رفت بدنش داغ شد دوباره استا دادم فقط پاش نمیتونست زیاد راه بره درد میکرد زیاد بیقرار نبود بردمش بیرون با بچه ها بازی کرد اومدم خونه باز نیم ساعت بیقرار بود تا اینکه 10 خوابوندمش 12 بیدار شدم دیدم خیلی بدنش داغه بیدارش کردم یکم گردوندمش که واسه دارو ه
حواسش پرت ش داروشو دادم و خوابوندمش ساعت 4 ییدار شد واسه شیر دادم خورد نخوابید تا 7 صبح باز دارو دادم خوابیدیم تا 10 صبح بیدار شدیم و خداروشکر خیلی کم تب داره و فک کنم کم کم دارع بهتر میشه فقط کمی بی اشتها شده
درکل نظرم به این واکسن ک میگن غول مرحله اخر مثل 2 یا 4 ماهگی نبود و مث واکسن 1 سالگی راحت بود
مشاهده ۷ پاسخ
مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۲ سالگی
سلام خانوما بچه های شما شب چه ساعتی می‌خوابند
صبح چه ساعتی بیدار میشند؟
هرکاری میکنم دخترم شب زود نمیخوابه ساعت یک به بعد میخوابه میبرمش پارک خستش میکنم بازم فایده نداره صبح هم ساعت ده و نیم یازده بیدار میشه یه روز صبح ساعت 8 و نیم بیدارش کردم ساعت دو نیم ظهر خوابید پنج بیدار شد بازم شب ساعت یک و نیم خوابید خونه رو کلا تاریک میکنم خودمم میزنم به خواب اینقد گریه میکنه که نخواب راه حل بدین لطفا
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
مامانا پسرم از خواب بیدار شده همش گریه میکنه معلوم نیس چشه هیچ جوره اروم نمیشه هی با خوراکی حواسشو پرت میکنم دو دیقه بعد دوباره شروع میکنه به گریه الان شروهرم بردش بیرون با ماشین دور بزنه موقع رفتن خندید ک با نان نان میرم
ینی چش شده اخه توروخدا دعا کنین اروم شه
مشاهده ۹ پاسخ
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
از تجربه مسافرت با بچه بیاین براتون بگم پارسال همین موقع ها رفتیم علی خیلی کوچیک تر بود و خیلی کمتر اذیت شدیم امسال ماشالله بزرگ تر و شیطون تر شده بوده ب معنای واقعی پوره شدیم البته فقط تو ماشین کلافه میشد چون حوصلش سر میرفت ولی با خوراکی و اسباب بایگزی قابل تحمل بود
واقعا روحیش فرق کرده بود خیلی هیجانی شده بود مثلا پارسال از دریا چیزی متوجه نبود ولی امسال خیلی متفاوت عمل می‌کرد
با سختیای فراوان ولی ارزش داشت و😅🫡
مشاهده ۶ پاسخ
فاطمه فاطمه قصد بارداری
فکر نمیکردم بچه داری انقدر سخت باشه 😭😭😭
پسر من تا یکسالگی به شدت آروم بود من اصلا نمیدونستم صدای گریش چطوره از یکسالگی به بعد شد یه بچه شلوغ کار جیغ جیغو
این چند ماه برای من چند سال گذشته
یه چی میخواد بهش ندیدم انقدر جیغ میزنه گریه میکنه تا از حال بره
دیشب رفتیم خونه خواهرشوهرم انقدر گریه کرد باباش تو کوچه نگهش داشت😭😭
من یکساله جایی نرفتم بس که اذیت میکنه میریم بیرون یه جا نمیشینه سر شو میندازه پایین میره از هیچ کس نمیترسه با هر غریبه ای بیاد میره اصلا نمیگه پدر مادر داره این اخلاقش کی خوب میشه دیگه کم آوردم 😭😭😭
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان ترنج مامان ترنج ۲ سالگی
از ساعت ۱۰ و نیم خانم و بردیم با کالسکه بیرون که بخابه نخابید، از ۱۱ و نیم هم توی ماشین دورش دادیم، الان خابید 🤦‍♀️
خدایا یعنی همه مثل ما بچه داری میکنن یا من سخت میگیرم..
اخه از ساعت ۸ و نیم ۹ بود خیلی خسته بود نق میزد گفتم امشب دیگه زود میخابه ولی نه میونه خوبی با خاب نداره اصلا، کلافه شدم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دلا مامان دلا ۲ سالگی
دخترم امروز سرم زد حالش خوبه فقط گلوش چرکی بود
عفونت نداشت خداروشکر آزمایش داد
فقط اینکه ساعت ۳ رسیدیم خونه سه تیکه جوجه خورد دیگه بعد اون همش خوابه
یه نیم ساعت بیدار شد غروب باز خوابید
مشاهده ۲ پاسخ