مامانا نمی‌دونم چرا همش فکر می‌کنم مامان بدی هستم به بچه‌ام رحم ندارم نمی‌دونم حس و حالم خرابه همش فکر می‌کنم من دیگه نمی‌تونم خیلی بچه‌ام با خودم میگم من که با بچه خودم دیگه حوصله‌اش ندارم خودم حس می‌کنم مامان بدی هستم اذیت می‌کنه می‌زنمش ولی بعدش یعنی عذاب وجدان دارم که نگو چیکار کنم شمام همینجوری هستین

نمیزاره هیچ کاری کنم می خواد رو تخت بازی کنه باید همش کنارش باشم نیوفته پایین

نزن تاثیر بدی داره بزرگتر که میشه پرخاشگر میشه و هزار تا چیز دیگه...

یعنی بچه یک سالرو میزنی؟؟؟؟
من که دو تا دارم تمام تلاشم میکنم فرق نزارم باز حس میکنم گذاشتم عذاب وجدان خفم میکنه

همه مادرا همینجوری هستن عزیزم حق داریم گاهی خسته هستیم طاقت نداریم فقط نفس عمیق بکش و به بچت نگاه کن بگو خدایا شکرت این سختی ها تمام میشه