۷ پاسخ

عزیزم خواهش میکنم بچت وارد دور مقیاس نکن اینجوری بچت هزار تا خوبی داشته باشه اعتماد بنفسش باز پایینه و مدام استرس داره که نکنه بد بشه نکنه مورد تایید قرار نگیرم
پیش دبستانی جای خوش گذرونی هست سخت نگیر

بدترین کار !!!!!مقایسه

ببین برو کانون پرورش فکری کودکان اونجا اقدام کن
از مربی مهد هم کمک بخواه
با بچت هم بازی کن زبل بشه

کلاس قصه گویی و شعرخوانی و نقاشی بیرون ثبتنامش کنید خواهرزادم همین مشکل داشت خیلی پیشرفت کرد

عزیزم اصلا اصلا مقایسه نکن شاید بچه تو یه ویژگی دیگ داره ک دختر عمش نداره اصلا ب روش نیار باعث میشه اعتماد ب نفسش بیاد پایین

به نظرم از این فکر بیایین بیرون وقتی ما هر دونه از انگشتامون ی اثر منحصر به فرد خدا بهشون داده یعنی قرار نیست هیچ کدوم شبیه اون یکی باشیم ، دعا کنین دخترتون عاقبت بخیر باشه این قیاس ها و این روزا در مقابل عاقبت بخیری میگذره

کلاسی دیگه هم بفرستش فن بیان اینا الان چن وقتشه

سوال های مرتبط

ابوالفضل ابوالفضل قصد بارداری
مامان تزوخدا ی راه چاره بزارین جلوم
این بردار شوهرم خیلی ب دخترم حرف میزنه
دخترش میاد زیر زیران سخونک میده دخترمو یا یکاری میکنه دخترم جیغ بزنه یا واکنش نشون بده اختلافشون تنها 7 ماه اما اون خیلی فهمیده اس خیلی زیرکه مرموز دختر من بدبخته خیلی دوسشون داره از دوست داشتنش سوع استفاده میکنن هر حرفی ک دلشون بخواد بهش میزنن هر اذیتی ک دلت بهپاد میکنن اخر سر دختر من میشه بی ادب بی تربیت یا روانی یا مشکل داره در صورتی ک دخترم تا کسی اذیتش نکنه اذیت نمیکنه کسیو بخدا دارم دیونه میشم خاک ت سرت ن تو عموشی چرا اینقد اذیتش میکنی یاد داد ب دختر هم بزن دخترمو ن دختر میره بیرون نمیتونه کسیو بزنه میاد دختر من اینجا سر دختر تلافی میکنه جوری میکنع یاد بده دخترشو تا بتونه بیرون مواظب خودش باشه خاک ت سرشون دخترش وقتی باباش نیست مظلوم میشه اینقد با همدیگه بازی میکنن وقتی باباش میاد عین جی میپره ب دختر من زور گرفت بهش بخدا خسته شدم 😔 میترسم برا دخترم اعصاب گرفت ازشون اینحور ک نمیشه خو اون بچه اش عزیز منم بچم عزیزه برام نمیتونم درد کشیدن دخترمو ببینم😔 هرکار میکنم دلش ازشون سیاه بشه نمیشه بدتر میخادشون درقفل میکنم بهش قایمش میکنم کوشی بهش میدم خوراکی اخر خودشون میکشه براشون😔
مامان پرنسس🧚🏻 مامان پرنسس🧚🏻 قصد بارداری
نینی نینی قصد بارداری
Mahsa Mahsa قصد بارداری
یه پس تو اینستا دیدم
خانومی بچه سوم شو رایمان کرده بود دختر بود
دو تا بچه ی بزرگ‌تر هم دختر بودن
چقدر ناراحت شدم از کامنت ها
کامنت ها اینا بودن:
اخی بازم دختر شد
عه بازم دختر شد که
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
بیچاره باباعه
پسر میخواستن بازم دختر شد
و…….
خیلی ناراحت شدم واقعا من جای اون خانم بهم برخورد
اخه ما از کجا میدونیم که اونا واقعا دلشون پسر میخواسته یا نه
والا ما خودمون هم سه تا دختریم
ولی بابام عاشق سه تامونه
یک بار حتی اتفاقی از دهنش پسر نشنیدم
نه از پدرم نه از عمه و مادربزرگم (چون قدیمیا یه خورده از این حرفا میزدن)
والا شوهر عمم از مجردی با بابام دوست بوده میگه بابام مجرد بوده میگفته من پنج تا دختر میخوام
حالا مثلا یکی که ما رو نمیشناسه بگه بابای من ناراحت که پسر نداره
(پدر خودمو به عنوان نمونه مثال میزنم)
اخه ما خانوما چرا نسبت به هم جنس خودمون اینجوریم
واقعا دختر و پسر داشتن انقدر هم فرقی نداره که برای مردم این مدلی کامنت بزاریم
چه پسر باشه چه دختر چه فرقی به زندگی ما داره اخه
ایشالله همه از بچه هاشون خیر ببینن
ولی به نظر من کسی که دل یه مادر و اینجوری بشکونه
خدا یه کاری باهاش در آینده میکنه که ارزو کنه کاش پسرش هم دختر بود و سر به راه……۲