۷ پاسخ

خوابم نمیبرد اومدم گهواره کل تاپیک هاتو خوندم عزیزم
انشالله پایدار باشین همیشه❤️

من هنوز رفتاراشو ندیدم چون زیر سقف نیستیم و تو دوره آشنایی هستیم
کم پیش میاد پیاده روی کنیم اکثرا تو ماشین هستیم ولی از خیابون رد شدنی اون سمتی ک ماشین میاد وامیسته.یا وارد مغازه یا فروشگاه یا جایی میشیم همیشه دستشو میاره جلو ک من اول برم داخل
ولی اینو میدونم ک همسرم حواسش به همه چی هست😅

بلخره باید یه حرکاتی از مرد ادمو علاقه مند کنه....همونطور ک برای اقایونم یسری از حرکات خانوما جذابه🙂

برای منم جذابه عزیزم😄🫠

چند وقتشه

این نشانه علاقه هست
من همش منفیاشو نگاه میکنم حرصم درمیاد البته بدبخت مثبت ندارن😁😂😂

دقت نکردم به اینا

سوال های مرتبط

شیرین شیرین قصد بارداری
آرش حدودا ۲۰ سالی هست بوکس کار میکنه. برادرش تو دوران دانشجویی علاقمند به بوکس شده بود و میرفت کلاس ، ارش هم به پیروی از ارسلان میرفت و ادامه دادن جفتشون. کیسه اش پاره شده بود و کیسه خوب پیدا نمیکرد تو مشهد با دوستش این چند روزی که مشهد بودن میرفتن پارک وکیل آباد فایت میکردن منم باهاشون میرفتم منتها دور پارک رو پیاده روی میکردم تا تمرینشون تموم شه. بلا استثنا هروقت از کنارشون رد میشدم میدیدم چندتا دختر نشستن رو به روشون و دارن نگاهشون میکنن لبخند میزنن به آرش و دوستش.
امروز دیدم هوا خوبه با خواهرم رفتیم پیاده روی دور وکیل آباد دیدم همون دخترا اومدن نشستن رو همون نیمکت منتظر آرش و دوستش.
صحنه عجیبی بود.. این که بدونی این سه تا نشستن منتظرن شوهرت و دوستش بیان بهشون نخ بدن و تو هم باید خودتو بزنی به نفهمیدن و ندیدن
حقیقتا سردرد شدم . دوس داشتم از این آدمای بی تفاوت باشم اما نمیشه. تازه آرش همیشه یه رینگ طلایی ساده تو دستشه . تو دوران دوستیمون رفت یه جفت خرید که وقتی نیستش تو دستم باشه کسی سمتم نیاد.
اون دخترا حلقه دستشو دیدن و بازم منتظر میموندن :/
hana hana قصد بارداری
سلام دوستان،امشب میخواستم یخورده درد ودل کنم،،آخه خیلی چندوقتیه فشار رومه و ناراحتم،،من یه پسر ۱۰ساله دارم و خب برای بارداری مجدد دچار مشکل شدم،توی خانواده همسرم بجز مادرشوهرم و خواهرشوهربزرگه،بقیه اصلا به پسرم توجه نمیکنند نه عمو نه پدربزرگش و نه اون‌یکی عمه،،با برادر شوهرم که سر یه مسائلی کلا قهریم چندساله اما خب بچه که تقصیری نداره و حالا پسر من کاملا متوجه این رفتارا شده و داره آسیب میبینه،،خواهرشوهربزرگه یه پسر ۱ساله داره،پدرشوهرم هرموقع چشمش به این بچه میفته از ذوق نمی‌فهمه چیکار کنه انقد که قربون صدقه و بازی میکنه باهاش اما پسر من به قول خودش باید بره توی چشمش تا جواب سلامش رو بده،،و بارها پسرم رو تحقیرکرده مثلا تا یچیزی میشه میگه این که دیگه مرد نمی‌شه،یا انقد کلاس میفرستیدش اخرش چیزی میشه و.....،خواهرشوهر کوچیکه مدام واسه بچه اون‌یکی خواهرشوهرم استوری میذاره دریغ از یه استوری واسه پسر من،،تولد پسر خواهرشوهرم یک ملیون بهش هدیه داد و تولد پسر من که برای اولین بار توی این ۱۰سال یدونه تیشرت خرید که به خدا قسم ۲۰۰ تومن بیشتر نبوده قیمتش آخه یه پوشاک ارزونی نزدیک خونمون هست اونجا خریده بود و حتی کادو نکرده بود توی همون پلاستیک آورد داد به بچه،،برادرشوهرم جلوی چشم پسر من به بچه خواهرشوهرم عیدی میده اما حتی یکبار تا حالا نگاه به پسرم نکرده،توی ۱۰ سال سن پسرم انگار این بچه فقط به زور ۲سال عمو داشته،اون مرتیکه که اصلا برای ما مرده اما رفتار پدرشوهرم و خواهرشوهرم بهمم ريخته،پسرم کاملا متوجه شده و بارها میشینه برام دردودل میکنه،حتی چند وقت پیش به مادرشوهرم گفتم اما هیچ تاثیری ندیدم،خیلی حالم بده وقتی اینا رو میبینم وقتی غم چشمای پسرم رو میبینم