۶ پاسخ

میگم ما کلا قرص نمی‌خوریم مگه دیگه خیلی حالمون بد باشه برای همین باید بگم شوهرم بخره
و از بابت شربت هم قبلا برای پسرم شربت استامینوفن و پروفن گرفته بودم ولی اصلا نمیخورد و به زور هم بهش میدادم ، فایده ای نداشت و الان موقع هایی که سرما میخوره فقط یک شربت گیاهی که عسل و انجیر و آویشن داره ، بهش میدم و روزی سه بار و کلا سه یا چهار روز و خوب میشه البته کنارش شربت آبلیمو و عسل و آبجوش و سوپ و شلغم و ... هم میدم

قرص استا ۳۲۵نصف بده اگ شربت نداری

شربت استا بده
بگو شوهرت بگیره

شربت پروفن بده

شربت استامینوفن بده

استامینوفن بهش بده

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
دیروز غروب یک حموم پر چالشی رفتم که تهش هم سرما خوردم و کلا افتادم و همش دراز کشیدم و استراحت میکنم
یکی اینکه دو هفته حموم نرفته بودم و باید کلی اصلاح میکردم و یکی اینکه آب حموم هی سرد و گرم میشد و با یک مکافاتی خودم رو شستم و یکی اینکه سر دوش حموم آشغال گیر کرده بود و می‌خواست بشکنه و میترسیدم یهو بشکنه و بره تو چشمم و باز به شوهرم گفتم و اومد کلا سردوش رو باز کرد و یک دیگه اینکه شوهرم همش می‌گفت زود باش ، یه ربع شد باز دو دقیقه بعد می‌گفت زود باش بیست دقیقه شد و سریع بالاخره شستم و اومدم بیرون و پنجره ها باز بود و سرد هم بود و بعدش بیرون هم رفتیم و از بس شوهرم عجله کرد ،نشد موهام خشک کنم و سرماخوردم گلوم یکم درد می‌کنه و هر از گاهی سرفه هم دارم و تب هم دارم یکم و از اون سمت هم حالت تهوع چند روزه باز شروع شده و نمیتونم چیزی بخورم
بیشتر نگران بچه ی تو شکمم هستم که بخاطر سرفه اذیت میشه و یا نمیتونم زیاد چیزی بخورم
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
مادر همکار همسرم چند روز پیش فوت کرده و بعد الان امشب ختم گرفتن و همسرم هم میخواد بره از ساعت ۹ تا ۱۱ هست و فکر کنم مسجد گرفتن و حالا اون مسجد جای شلوغی هم هست ، منظورم اینه ترافیک و .... زیاد داره و مثلا همسرم دیگه باید ۸ یا ۸ ونیم راه بیفته و از اون سمت هم که اگه ۱۱ تموم بشه تا بیاد خونه ، دیگه ۱۱ ونیم یا ۱۲ شده ، بهش میگم خوب برو یه فاتحه بخون و بیا ، میگه نه باید یکم بشینیم و همه همکارا هستن و شام هم میدن
پسرم یک یا دو ساعت هست خوابیده و کم کم باید بیدار بشه و بعد دیگه تا باباش نیاد نمی‌خوابه و یکسره غرغر می‌کنه و همش میگه حوصله ام سر رفته
روزای زوج اضافه کار می‌ره و قرار شد ،دو روز در هفته بره و یک روز خونه باشه و بیشتر پیشمون باشه ، حالا از وقتی که اومده خونه ، سریع ناهار خورده و لباس هاش عوض کرده و مادرشوهر رو برد دکتر برای دندون هاش و بعد باز یک دکتر دیگه برای کمر و الان هم اومد ، باز رفت کتاب های پیش دبستانی پسرم رو منگنه یا سیمی کنه و چند تا چیز بخره و بیاد خونه و باز وقتی هم بیاد ، یکسره سرش تو گوشی هست و بعد هم آماده میشه و می‌ره ختم
خوب امروز که نرفت برای من چه فایده داشت ، میخواستم حموم برم ، کتاب قرآن پسرم جلد کنم ، شام هم نداریم و همین طور ناهار برای فردا و خونه هم مرتب نیست و گردگیری و جاروبرقی میخواد و ظرف های شسته شده رو باید سرجاش بزارم و .......
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی