۸ پاسخ

بنویس ما فقط یکی دو روز اول که اسباب‌کشی داشتیم یه مقدار سر و صدا بود، ولی الان زندگی‌مون کاملاً عادیه و ساکت.
اگه شب‌ها صدایی می‌شنوید مطمئن باشید از خونه‌ی ما نیست
به هر حال ما همیشه احترام همسایه‌هامونو نگه می‌داریم و توقع داریم متقابلاً همین‌طور باشه. 🙏

بنویس شما ک وکیل و وسیع ساختمونی درست گوش بکش چون صدا ما نیست

ما تازه اومدیم تو این خونه ی حالت مجتمع هستش اما چسبیده ب بهم مجتمع بغلی که اتاق خواب خودشون چسبیده ب اتاق خواب ما ...فردای روز اساس کشی که داشتیم جا ب جا میکردیم رفتیم وسیله بذاریم تو انباری دیدیم ی خانمی داره با مدیر ساختمون تو پارکینگ حرف میزنه فهمید ما جدید اومدیم بهم گفت ببخشید فک کنم اتاق خواب دخترت چسبیده ب اتاق ما وای دیشب از صدا نتونستیم بخوابیم خواهشا رعایت کنید فلان فلان فلان من هیچی نگفتم اومدیم بالا همسرم داشت منفجر میشد می‌گفت چرا جواب ندادی من فک کردم همسایه بغلی دستی خودمونه که تو مجتمع خودمون هس ..نگو اصلا این تو مجتمع ما نیس فقط چسبیده به ما ..خلاصه چند روز بعد دیدیم همسرش زنگ زد ب شوهرم از مدیر ساختمون شماره گرفت


شوهرم قشنگ جواب داد

گفت اولا خونه من پادگان نیس بگم ۹خاموشی بزنن شما بجای فعال کردن گوشات قبل خواب ی پنبه بذار بعد بخواب وقتی ساکن مجتمع پس حق ندارین تایین کنید ک بچه ام اتاقش نره ....

زنش خیلی داد بیداد می‌کنه با پسرش

آخرین. هم شوهرم گفت خواهشاً به زنت بگو کمتر با پسرت بجنگه ما روزا به آرامش نیاز داریم قطع کرد الان یکسال دیگه جرات نکرده چیزی بگه

منظورش چه صدایی هست؟
بگو اتفاقا منم میخواستم اعتراض کنم چون تا نصف شب سر و صدا دارید و ما نمیتونیم استراحت کنیم،لطفا رعایت کنید همسایه عزیز

خونتون مسکن مهر؟

ازتون

اگر همین اول کار از پسش برنیای عزیزم ده بیچارتون میکنه

بنویس ایندفعه به جرم تهمت زدن و اسم بردن وآبرو بردن یه خانواده جلو دیگران ازشون شکایت میکنم ومامور میارم واگر نتونید ثابت کنید شبایی ک پیام دادید واقعا سروصدا ازخونه ما بوده به هیچ عنوان از شکایتم صرف نظر نمیکنم.
چون اعاده حیثیت میکنم. باید تک تکش وثابت کنی

سوال های مرتبط

مامان دو تا گردو مامان دو تا گردو ۵ سالگی
مامانا من دو تا بچه دارم یکی پنج سالشه یکی از چهار ماهشه هر روز تو خونه از صبح تا شب با بچه ها تنهام شوهرم ظهر میاد و باز می‌ره تا شب ساعت ۱۰ میاد دلم میخواد هر روز برم خونه مامانم پلی ناراحت میشن میگن بچه هات اذیت میکنند دیگه نمیرم هفته ای یکبار میرم و خونه مادر شوهر و خواهر شوهر هم کلا نه چون اصلا بهم رو نمی‌دن و بچه هامو اذیت میکنند فرق می‌زارم منم نمیرم کلا موندم تو خونه کاهی گریه میکنم از تنهایی کاش لااقل خونه ام ویلایی بود حیاطی چیزی داشتم البته آپارتمان حیاط داره ۴۰ متر ولی بازم تنهام الان باز گریه کردم از تنهایی دلم خیلی گرفته مادرم خیلی سنگ دره میگم بیام اونجا میگه نه بمون بچه هات بزرگ کن نمی‌خواد برا خواهرم فردا خاستکار میاد میگم مامان بزار الان بیام کمکت کنم مگه نمیگی کار دارم میگه نه نیا بمون بچه هات بزرگ کن یه خواهر هم دارم دو سال دیگه قراره کنکور بده به خاطر اون بابام و مامانم میگن زود زود نیا پسرت نمیزاره خواهرش درست بخونه خیلی دلم می‌شکنه از خرفاشون تو تنهایی گریه میکنم شما بگید من کجا برم خیلی تنها میمونم کاهی ماه ها میشه تو خونه میمونم میترسم افسرده شدم که فکر کنم شدم پسرمم خیلی شلوغه خیلی بیش از حد اذیتم می‌کنه