میشه راهنمایی کنین
من با مادرشوهر و جاریم تو یحیاطیم تو روستا جاریم دوتا بچه هم سن بچه های من داره از صب ک بلند میشن اونا زودتر از ما بیدار میشن صبونه میخورن و میان تو حیاط البته حیاط ک چ عرض کنم خونه ما اصلا ن میزارن بچه های من صبانه بخورن هی میگن ب ما هم بده در حالی ک اونا درو بستن صبانشونو کامل خوردن بعد اومدن بعد ناهارم خمینطور ما اصلا حریم خصوصی نداریم اونام شلوغ از صب تا شب میان خونه من مادرشون ۷ونسو دسته گل مبکنه هیچی اسباب بازیم رو زمین نیس ولی خونه من بازاره شامه چیکار کنم بخدا خسته میشمم اونام خیلی شلوغن ولی لچه های خود من نه مادشونم از خداشته بیرون باشن😭
تب سرماخوردگی بچهه

شماهم در ببند برنامه کودک بزار بچها سرگرم بش

از یطرف خوشبحالتون بچه هاتون هم بازی داره
به بچه هات یاد بده برن خونه عموشون
یروز اونجا یروز خونه شما
مگه در خونه شما قفل نداره قفلش کن
دیدی کارساز نیست شما گلایه کنی حرف درست میشه
یکی از بچه هات موقع خواب اونا بفرست درشون بزنه
هر بار تکرار کن اینکار رو اعتراض میکنه .
بلند نگو بیایین نهار و شام .
بجاش بگو بچه ها بیایین خونه
با بچه هات آروم حرف بزن حرفات و خواسته هات آروم بگو به حرفت گوش میدن

زندگی با خونواده شوهر تو یه ساختمون کلن چالشه.ایتجور مواقعه فقط مثل خودشون رفتار کردن جواب میده.

موقع ناهار بچه هاتو صدا کن بگو بچه ها بیایید ناهار، ب اونام بگو برید ناهار بخورید یکم استراحت کنید دوباره بیایید بازی،

شما توی یه خونه اید و دوتا جاری هستید توی روستا مشکلاتت با من که توی یه ساختمون ۴طبقه توی تهران هستم یکیه
از سر صبح میان در میزنن دختر منو میبرن توی پارکینگ
یعنی مهرسا از صبح تا شب هیچی نخوره اصلا نه گشنه اش میشه نه تشنه
بعد اونا میرن خونشون همه چی میخورن دختر من چون بیاد من نمیذارم بره هیچی نمیخوره میمونه پیش اون ۳تا نفهم فقط منم که از طبقه سوم باید صدامو سر بدم تا مهرسا از پارکینگ بیاد بالا
فقط خدا مارو نجات بده

باید خواسته هاتو غیر مسقیم اول بگو ،نتیجه نداد مستقیم بهشون بگو یه بار برای همیشه ،منم با بچه جاری م این مشکل بود میرفتیم خونه شون هیچی به بچه من نمیداد بازی کنه ،اونا میومدن زمین و زمان ررو بهم میریخت تا اینکه به پسرم فهموندم ،اونم وقتی میان میگه مامانم اجازه نمیده وسیله هام خراب بشه و پخش بشه ،یا وقتی باردار بودم گفتم من دیکه از عهده دو بجه نمیام بگم شوهرم یکی رو بگیره خونه رو تمیز کنه ،یا وقتی خونه رو بهم میریختن میگفتم خودتون بچه ها برین جمع کنین

منم همین مشکل دارم فقط مگه خدا خودش کمک کنه در صمن خودت خیلی شل میگیری یه گوشزد به بچه ها بکن

با این اوضاع که نمیشه کاری کرد شل کن خواهر که محاله بتونی جلوشون بگیری اسباب بازی کلا جمع کن اونا که بیشتر تو حیلطن ی گوشه از حیاط بزار
چند تا قانون بزار براشون جاریتم به زبون بگیر که اونم کمکت کنه
مثلا ی قانون اینکه هر کی خونه خودش غذاش بخوره و فلان ساعت تو حیاط همدیگرو ببینید هر کی قانون زیر پا بزاره ی تنبیه و هر کی اجرا کنه ی جایزه داره‌
اینا به ذهنم رسید امیدوارم کارساز باشه😃

شماهم بچه هات زود بیدار کن صبونه بخورن بفرس حیاط بگو حیاط بازی کنین .وقتیم اونا میان اسباب بازی جمع کن.بچه هاتو قانع کن اونا میشکنن وسیاه هاتونو.وقتی اومدن بگو برین خونه مامانبزرگ... تو کیش کیش کن بیرون