سلام.پسرم آزمایش خون ۴ مرحله ای رو داد🥲واسه هورمون رشد.خیلی بده. بچه هلاک میشه‌. اگه میدونستم و دکترش گفته بود چجوریه، عمرا نمیبردمش. بنظرم نبرین بچه هاتونو‌.یا حتما به دکترش بگین لازمه یا نه.من دارم از عذاب وجدان میمیرم😭توی مرحله ی اول، ۵ تا شیشه خون از بچه گرفتن.بعدم به فاصله، نیم ساعت نیم ساعت، ۳بار دیگه.هربار یک شیشه. بچم داغون شد🥴😩همش به خودم گفتم خاک توسرم تقصیر منه که روی رشدش حساسم.ولی واقعا نیاز بود چون چندماهه رشدش ثابت مونده و دکتر گفت باید همه ی علتهارو بررسی کنیم.الانم از خواب بیهوش شده.از ترسم هی با گریه میرم صدای نفسهاشو چک میکنم🥲پدرشوهرمم مثلا اومده بود کمکم.انقد از ناراحتی، زیر لب غور زد اعصابم داغون شد.هی نوچ نوچ میکرد و میگفت وای یعنی لازم بود،؟! واحب بود! بچم گناه داره! آخه ۴ بار !!! فلان .تا رسیدیم خونه و توی بغلم خوابیده بود، مادر شوهرم زد تو صورت خودش و گفت وای بچم چیکار کردین ؟! وای بچم چش شده اینموقع خوابه؟! وای اینکه بیهوشه و فلان.تن و بدن منو لرزوند.حالم بده.خلاصه خدا کنه بچه ی هیچکدومتون نیاز به اینجور آزمایشا پیدا نکنه.واسه پسر منم دعا کنین هیچ مشکلی نداشته باشه.

۱۴ پاسخ

عزیزم کلی براش دعا کردم انشالله ایقد قد بلند و هیکلی و خوشتیپ و سلامت بشه پسر گلمون

عزیزم اره خیلی سخته
من انجام دادم واسه دخترم چند ماه پیش
چون قدش نسبت به هم سناش کوتاس
ولی اینقدر خودتو اذیت نکن، تا شب حالش خوب میشه
بدن زود خون جایگزین میکنه
غذای خوب بهش بده واسه ناهار و شام گوشت داخلش باشه

فقط اگه از حواب بیدار شد عکس زبونش رو وزیر زبونش رو ناشتا یعنی چیزی نخورده باشه بگیر که براش بفرستی بعد

همه بچه ها سالمن هورمون رشدشون هیچ مشکلی نداره خوراکشون بده این برنج ومرغ های سردی که ما میدیم میخورن هیچ فایده نداره براشون

چن بود قد و وزنش؟؟من بردمش دکتر غدد ننوشت براش این ازمایشو
قدش ۹۷ هووووف

دختر من قد ۹۶ وزن ۱۵ 😭داغونم فردا آزمایش داره خدا بخیر کنه

عزیزم پسر منم قدش کوتاهه وزنشم کم شده نسبت ب قبل
میشه بگی قد و وزن پسرت چندبود

عزیزم درکت میکنم.من خودم پسرم چکاپ داشت واقعا یک هفته از استرس نتونستم بخوابم.نمیدونم چرا اینجوریه هر دکتری ی چیزی میگه آدمو جون ب لب میکنن

ببخشبد که میپرسم قد ووزنش چقدر بود که بردین این ازمایش؟

منم بردمش یه سری ازمایش یک ذره خون گرفتن چقدر اذیت شد واقعا ادم حاضر نیست یه خار بره پای بچه ،نگرانم نباش بیحالی طبیعیه دیگه بهش چیزای مقوی بده

مگه وزن و قدش چقدر بود ؟
دختر من سیزده کیلو وزنشه قدش هم به زور شاید صد بشه یا نشه


اطرافیان پدرمو درآوردن
هر دکتری بگی بردم
غذا میخوره ولی خوب تحرکش زیاده
واقعا نمی‌دونم دگ چیکار کنم

اصلا با اقوام شوهر نمیرفتی

منم امروز برا بچه هام ازمایش چکاپ گرفتم ولی فقط یه بار خون کشیدن ولی عذاب وجدان داشتم چرا الکی ازمایش گرفتم ان مشکلی نداشته باشن

عزیزم نگرانی تون واقعا بی مورد بوده و فقط شکنجه دادین بچه رو چه انتظاری دارین از بچه ی به این کوچیکی نمیخواد که یهو قد بکشه هیچ دکتری دلسوز بچه ی شما نیست الانم مطمئنم جواب آزمایشش موردی نداره و نگرانیت بی دلیل بوده

سوال های مرتبط

مامان نیلا مامان نیلا ۵ سالگی
پایان استرسی که ۴ سال و نیم باهام بود ...
دخترم ۲ ماهه بود گفتن قلبش صدای اضافه داره ببریم اکو
شوهرم میگفت هیچی اش نیست نمیخواد .
شبا که دخترم میخوابید تازه حال خراب من شروع میشد درباره صدای اضافه قلب بخونم و اینکه میتونه وضع خیلی بد باشه
پیش شوهرم گریه کردم گفتم بیا ببریمش گفت تو باید استرس ات رو کنترل کنی
بعد از یکسال که چندتا دکتر ترسوندن راضی شد ببریم
دکتر گفت دریچه ریوی اش مقداری تنگه و آئورت
یک سال دیگه ببریم . سال دیگه دخترم اینقدر گریه کرد موقع اکو که باعث شد عدد تنگی رو زیادتر نشون بده
تا امسال ...
مثل خانوم خوابید تا دکتر اکو کنه بعدشم گفت تنگی خیلی کمتر شده و دیگه نیاز نیست بریم
شوهرم مدام میگه اینا فقط کیسه میدوزن برای مردم . از اولم چیزی اش نبود
حالا یه نفر برسه بگه یه بچه بیار
مگه دیده من یکسال چی کشیدم تا بچه رو ببره دکتر
مگه دیده ۴ سال و نیم گوشه ذهنم درگیر بود نکنه پیشرفت کنه
یکی دیگه بیارم و چیزی اش باشه که عمرا بعد از یکسال هم ببره دکتر
همیشه میگن نزدیکتر از مادر نیست . ولی مادرم هم ندید چی به من این سال ها گذشت و راحت میگه یکی دیگه بیار
خدایا شکرت که همیشه تو پناه من بی کس بودی💓
مامان Lia&Dia مامان Lia&Dia ۴ سالگی
بچه ها چرا من آرامش ندارم
مدام یه دلشوره ای ته دالم هست
یا بچه ها که میخوابم صبح تا شب رو با خودم مرور میکنم تا یه چیزی بالاخره پیدا میکنم که گیر بدم به خودم عذاب وجدان بدم که مادر خوبی نیستم یا چرا فلان موقع فلان چیزو به بچه گفتی با اینکه همش با خودم درگیرم و صبوری میکنم خودخوری میکنم ولی به بچه سخت نمیگیرم
ولی خب آدمیزاد یه وقتایی هم قبرش تموم میشه ولی این حق رو به خودم نمیدم

شوهرمم مدام غر میزنه یا مثل یه بچه کوچیک مدام رسیدگی میخواد یا از بچه داری م ایراد میگیره میخ لوسشون نکن تقصیر توعه که میچسبن بهت تقصیر توعه با هم دعوا میکنن تقصیر توعه فلان بیشتر
بخدا دارم دیونه میشم تحت این فشار

خدایا چقدر بچه پشت هم سخته
دختر بزرگمم وقتی دوسال و نیکش بود خواهرش دنیا اومد بهش گفتیم از بیمارستان آجی خریدیم برات به خاطر همون فکر میکنه بچه ها رو از بیمارستان می‌خرم وقتی با خواهرش بدرفتاری میکنه باباش میگه میبرم خواهران پس میدم اینم ناراحت میشه و گریه
امروز خیلی اذیتم کرد یه کم از کوره در رفتم گریه میکنه مامان منو پس ندی بیمارستان هاااا
منم گفتم مه کلم نه عزیزم هیچ وقت پست نمیدم بعدم گفتم بیمارستان بچه ها رو پس نمیگره فقط میفروشه

میخوام به زبون بچه گونه بهش بگم که بچه ها از شکم مامانشون میان چطوری بگم ؟!؟شماها چطوری گفتید😔

خیلی ناراحتم مدام فکر میکنم واسه یکیشون کم گذاشتم
😭
مامان حانیه مامان حانیه هفته بیست‌وسوم بارداری
خاهشا بخونید خیلی وقت پیش بچم یه دعوای بد دید و پلکش شروع کرد به پریدن دو یه روزی اینطوری بود خوب شد دکتر گفت تیکه استرس بگیره بترسه عصبی بشه با همونطوری میشه پلکش محکم تر از اون یکی بسته میشه خداروشکر بهتره یعنی دعوا نبینه اینا خوبه چند روز به عید دیدم همون چشمش انگار درشت تر از اون یکیه بردمش چشم پزشکی ک دکتر خیییلی معروفیه توی شهرمون بینایی سنجی هم نبردم تاحالا گفتم بهش بگم همه رو خلاصه با دوتا دستگاه چشماش رو دید یخ چراغ قوه گرفت بهش میگفت نگاه کن اینا گفت خوبه ن عینک میخاد ن دارو و ن مراجعه مجدد بعد از اون روز هی من نگام به چشمش هست حس میکنم گاهی وقتا درشت تر از اون یکی میشه همین رو هم به دکتر گفتم گفت چشاش سالمه حالا پست قبلم ببینید عکس گذاشتم نمیدونم حساس شدم یا چی بخدا میترسم ناشکری کنم ....
خدایی نکرده مشکلی بود دکتر متوجه نمیشد؟مثلا اگر فشاری چیزی روی چشمش بود؟ببینید خاهش میکنم قبلیمو از بس کسی جواب نمیده سنشو کم کرده بودم😑🥲🥺