داستان ناباروری
پارت ۲
دیگه نا امبد شدیم و دکتر گفت برو برای آیوآی کارامونو کردیم پول جور کردیم و نسخه دارو های آیو ای رو داد و گفت پریود شدی بیا سونو و بعد داروهارو شروع کن دیگه پریود شدم و ۳سیکل رفتم سونو و گفت بخاطر اثر دارو قبلی ها کیست گرفتی و اگر دارو های آیوای شروع کنی کیستت بزرگ میشه و این ماه کنسله انگار دنیا رو سرم خراب شد نا امید بازم از در مطب اومدم بیرون و گفتم بیخیالش اینماهم .رفتم برا خودم بیرون پیاده روی و...اقدامم نکردم درست و حسابی چون دارو نگرفتع بودم کیستم ک داشتم. اول فاطمیه بود گفتم روضه بگیرم ب فاطمه زهرا گفتم اینماه ک قرار نیس باردار باشم استرس ندارم میتونم کار کنم دیگه کارا روضه رو شروع کردم جارو دستمال کشی حلوا درست کردم زعفرونی نون پنیر سبزی خرما و گردو....روضه ام شروع شد و برگزار شد خودم همه کارشو کردم چ یه عالمه ام حلوا پر زعفرون خوردم و خم و راست شدم و دیگه خلاصه کارام تموم شد منتظر بودم پریود شم برم دکتر.

تصویر
۱ پاسخ

انگار یه سال پیش خودمو دارن تعریف میکنن🥲💔بخاطر دارو ای یو ای پنج ماه هی میرفتم می‌گفت کیست داری منی ک هیچ موقع مشکل یا کیست نداشتم ... سری آخر رفتن گفت همه چی عالیه روز 11بیا برا سنو مجدد آمپول بزن تا نمونه رو وارد رحم کنیم🥺ک شوهرم بستری شد آنقدر بهش آنتی بیوتیک قوی زدن هم دیک دکتر گفت نمیشه هم روز یازدهم همراه شوهرم بیمارستان بودم پنج روز ... ب محض اومدن خونه تیری در تاریکی زدیم از شانس همون ماه باردار شدم

سوال های مرتبط