عذاب وجدان دارم خیلی زیاااد حالم از صبح بده ما ی جفت مرغ عشق داشتیم تخم گذاشتن تقریبا دوسه ماه پیش بعد جوجه درآوردن ۴تا با هزار زحمت ب بچه هاشون غذادادن خلاصه اینا بزرگ شدن .شدن هم قد خودشون ۶تا .دخترم اصلا دست نمیزد ب اینا تا اینکه شوهرم یکیشو داد دستش بازی بده اونم کشت واقعا من هیچی نگفتم بهش .رفقط شوهرم و دعوا کردم چرا دادی دستش .امروز صبحم دخترم اصرار ک مرغ عشق و دربیارم بیرون نذاشتم داشتم ظرف میشستم دیدم دوتاشو گرفته دستش فشار میده جیغ کشیدم ک بنداز زمین میمیرن اونم نمیداد بزور خواستم بگیرم ندارد دعوا میکردم حرص میخوردم مجبور شدم زدمش تا بندازه زمین .اونم مرده بود خیلی حس بدی بود .انقدر از دست دخترم عصبی بودم انقدر زدمش انقدر دعواش کردم ک حد نداشت عصبی بود خون جلو چشمامو گرفته بود فقط میگفتم دخترم و نکشم خوبه 😭😭😭😭😭بعد اون همش ناراحتم ک چرا دخترمو اذیتش کردم چرا زدمش چرا نتونسم خودم و کنترل کنم گرفتم بغلم عذرخواهی کردم گریه کردم الانم حالم بده بچه چ کناهی داره متوجه نمیشه ک

۷ پاسخ

عزیزم شما بهترین مادرین برا دخترت طبیعیه که از کوره دربری یه وقتایی ولی با خودت عهد کن که تکرار نشه
و اینکه موقع جبران و توضیح و دلجویی از دخترت اصلا پرنده رو قاطی نکن بگو مامان عصبی بود از خودش خشم داشت یهو از کوره در رفت اینجوری خشمی از پرنده تو وجود دخترت نمیمونه و باعث و بانی این کتک پرنده نمیدونه
صدقه بده و دلجویی کن و عهد کن دیگه تکرارنشه

مقصر شوهرت بوده که داده دستش بعد باید همون موقع که دختر ت گفت بده قفس برمیداشتی که جلوش نباشه که اینجوری عذاب بکشی

اگر میخوای فراموش کنه تا یک هفته روزی سه تا یک ساعت باهاش بازی کن. بدون گوشی و تلویزیون و اینا

روزی ده بار هم بغلش کن بگو دوستت دارم

روزی پنج بارهم بغلش کن براش شعر و لالایی بخوان
این جوری آنقدر حالش خوب میشه دیگه یادش میره

اینکه اشتباه کردید ک پرنده خریدید
دوم اینکه بخاطر پرنده بچه رو کتک زدی چرا گناه داره درکی نداره یا باید دور از دستش میذاشتی ک دستش نرسه یا قفسشونو قفل میکردی
کاری که شده ولی بخاطر این چیزا دعوا یا کتکش نزن چون باعث میشه دیگه از هیچ پرنده ای خوشش نیاد الان هم بغلش کن نازش کن بگو اونا کوچک هستن نیاز به مراقبت دارن نباید بگیریم دستمون از دور نازشون کنیم اینجوری متوجه میشن درموردش توضیح بده بهش

درسته مادرا کم میارن عصبی میشن ولی چطور دلت اومد دخترتو بخاطر مرغ عشق بزنی.
هر وقت عصبی میشی چندتا نفس عمیق بکش آب سرد بخور بگو ده دقیقه دیگه دعواش میکنم تا آروم بشی.

پسر منم همسایم جوجه رنگی گرفت تو دستش خفش کرد نمیدونه خب
بعد مگه قفس به دیوار اویزون نبود؟؟چجوری برداشته اخه؟؟؟
میفهممت ولی دیگه انحام دادی ولش
اینا درک ندارن

عزیزمم بنظرم بفروششون
چند سال دیگ بخرر که مطمئنن دخترت هم تو بزرگ کردنشون کمک میکنه
چون الان درکی ندارع اونای دیگ رو هم نکشه

سوال های مرتبط

مامان رایانی🥹😍 مامان رایانی🥹😍 ۳ سالگی
بچها امشب ی اتفاق افتاد ک من تو ماشین نشستم گریه کردم خیلی حالم بد شد من خودم ادم خجالتی بودم از اول این موضوع از بچگی تا الان خیلی اذیتم کرده از وقتی مادرشدم خیلی بهترشدم قبلا با همسرم بیرون میرفتیم به همسرم میگفتم تو قیمت این لباسو بپوش در این حد برعکس همسرم ک خیلی اعتماد بنفس داره میون صدنفر غریبه ام باشه جمعو تو دستش میگیره




امشب تو شهربازی رایان بازی میکرد بعد ی دختر ۸/۹ ساله ام اونجا بود داشت پازل درست میکرد رایانم میدویید دستش خورد ب پازل دختره اونم اومد ب رایان گفت چرا خرابش کرذ چرا بهش زدی
رایان ساکت شد بغض کرد هرکاری کردم نموند بازی کنه میگفت منو از اینحا ببر بیرون برم ی باز دیگه بکنم نتونست چیزی بگه نه ک بگم امشب اینحوری شد ها رایانم خجالتیه میریم جایی ادم غریبه ای اونجا باشه نه حرف میزنه نه تکون میخوره این خیلی منو اذیت میکنه
یا ی نفر اسباب بازی از دستش بگیره نمیتونه پسش بگیره
میترسم همینجوری بمونه تو جمعای خانواده خوبه بازی میکنه حرف میزنه حاضر جواب هست ولی وقتی ی غریبه میبینه ساکت میشه
بخدا خیلی اذیت میشم اینجوری میشم
اون شب رفتیم ی جایی رایان تاا اخرک برگشتیم همش دستش دهنش بود ازجاش تکون نمیخورد هرکیم باهاش حرف میزد جواب نمیداد
من باید چیکار کنم باعاش خودش درست میشه یا باید من کار کنم😔
مامان شادمهر مامان مامان شادمهر مامان ۳ سالگی
سلام عسلا خوبین؟
شاید خیلیاتون نسرین اقوامی مربی فرزند پروری رو نشناسین من خیلی دوره های ویبینارشو شرکت کردم تا جایی ک تونستم پستای اینستاشو نگاه میگنم ولی امشب کلا فرق داشت شاید میخاست ی تلنگر بشه امشب خیلی گریه کردم واسه وقتایی ک الکی سر پسرم واسه ی چیز کوچیک داد زدم یا چند روز پیش مهمون داشتم تو اوج کارا و خستگیم اومد شکلات برداره گفتم دندونت خراب میشه لجبازی کرد و زد ظرف شکست اینقد خسته و عصبی بودم ک دستم بشکنه زدمش ناخوداگاه واسه وقتایی ک از شوهرم عصبی بودم سر بچم خالی کردم تو دوران پریودی بودم هورمونام بهم ریخته بود ی چیزی بهش گفتم شایدم زدمش
چیزی ریخته رو فرش به بچه ی کسی زده عصبی شدم دعواش کردم سرش داد زرم کسی چیزی بهش گفته چون نتونستم به طرف چیزی بگم سر بچم خالی کردم و.........
امشب پست نسرین تلنگر قشنگی بود واسم ی لحظه مکث کن نگای دستای کوچولوش کن اون دستا جز تو پناهی ندارن نزار از تیگه گاه امنش وحشت داشته باشه چیزی بریزه رو فرش چیزی بشکنه دیوار خط خطی کنه هزار کار دیگ کلش تو پنج دقیقه تمیز میشه ولی رفتاری ک تو اون لحظه بکنی اعتماد به نفسشو میگیره
یا داد میزنه تو بدتر سرش داد نزن بچه تو اون لحظه میگ یا ی چیزی خیلی کمه یا ی چیزی زیاده یا توجه نمیکنی چون نمیتونه خوب حرف بزنه ک منظورشو برسونه
مغز بچها تا پنج سالگی مثل ابر جذابه حتی اگ نبینه مینونه حس کنه و جذب کنه تا پنج سالگی شخصیت بچه شکل میگیره کاش جوری رفتاز کنیم ک میخایم ۱۸ سالگیش تربیت و رفتارشو ببینیم
من به خودم قول دادم هنوز دیر نیست میتونم رو خودم کار کنم و ی لحظه مکث کنم شاید جلو خیلی رفتارای بد بگیرم