میشه بیاین بگین😭😭




من تا به حالا اصلا همچین چیزایی که میگم از بچم تجربه نکردم مثلا اگه الان بخابونم‌ 6 صبح بیداره آرزومه یه بار جلوش بشینم غذا بدم بهش بدون تف کردن و راه رفتن بخوره غذاشو بخدا از وقتی این بچه بدنیا اومده شوهرم فراریه از دستش همش خونه مامانش میخابه چون اصلا آرامش نداره مثلا تازه از سر کار اومده الان رفته رو تخت خابیده خیلی سرده اتاقمون بخاری نداریم یه شب تا صبح کنار شوهرم نخوابیدم چون اگه بخابه پیشم یاکلا تو پذیرایی بخابه شوهرم بچم نصف شب بلند میشه عین س گ پاهای شوهرمو گاز میگیره یا موهاشو میکشه که بلند شو یه بچه روانی دارم دق میده همه کاراش آدمو میبرمش خونه مامانم نصف روز اشکشون در مباد چنان این بچه اذیتتتت میکنه که فقط بابام یه اخم میکنه راحت میشینه دیروز رفتم دکتر دادمش مامانم سونو و آزمایش نوار قلب داشتم 😭😭😭😭😭چنان بغل مامانم اربده میکشید چنان تو مطب خودشو به زمین و زمان میزد که فقط منو ول کن از پله ها برم پایین بیام بالا خستم دیگه چرا اینطوریه بخدا گاهی به جایی میرسم که مهرش از دلم میره جز صبر چاره ای ندارم 😭😭😭😭😭😭

۵ پاسخ

بعدم همش ک نباید شما به دوش بکشید بزارید یکمم باباش باهاش ارتباط برقرار کنه پسرا عاشق باباهاشون هستن من دوتا پسر دارم اگر یه روز باباشون رو نبینن دق میکنن

ببخش اینو بهت میگم ولی بچه ات بیش فعالی داره حتمن ببرش دکتر

عزیزم ناراحت نباش به بچت هم این حرفها رو نزن قشنگم هر بچه آیی یجوری هست باید صبور باشی تا این دورانش بگذره باهاش آروم و صبورانه رفتار کن تا رفتارهای بدشو فراموش کنه اینکه بخواد از پله بالا و پایین بره یا بغل نباشه راه بره طبیعیه پسرمنم همینجوره وقتایی ک میریم بیرون گریه انقد می‌کنه میگ بزارم رو زمین خودم راه برم حتی وقتی داخل کالسکه هست دوستنداره بشینه میگ بغلم کن یا بزارم زمین ولی من حواسشو پرت میکنم

ببرش دکتر خواهر شاید بیش فعال باشه

بچس باهاش مدارا کنین شاید بیش فعاله
میدونم سخته
ولی اعتمادشو جلب کن بهش خیلی محبت کن
صبوری کن صبوری

سوال های مرتبط

مامان یاسین کوچولو مامان یاسین کوچولو ۱ سالگی
دوستاااان تروخدا بیاین کمک کنین راهنماییم کنین
پسرم ۱۲ شب به زووووور میخابه تا ۱۰ یا ۱۰و نیم صبح
ظهرم ۴ به زووووور میخابه تا ۵ونیم بعضی وقتام نمیخابه مثلا انروز نخابید ۵ونیم به زور خابش کردم ینی چندماهه من دارم همش موقع خاب با زور یاسین میخابونم دیگه از لحاظ روحی داغونم خسته شدم از بس به زور خابوندم همش گریه میکنم خسته شدم هروقت موقع خاب میشه من باید کلی تلاش کنم دلم میخاد پسرم ۱۰ونیم بخابه ولی هیچوقت خونه نیستیم همیشه ۱۱ میایم خونه پسرم جایی شام نمیخوره میایم خونه بدون شام میخابه برای همین نمیتونم شیر شب قط کنم چون گرسنه هست یا خونه مامانشیم یا خونه مامانم .
بهش میگم بیا دو هفته شبا هیجا نریم ساعت ۹ونیم خونه باشیم که قشنگ بشینیم شام بخوریم یاسینم شام بخوره هم بتونم ۱۰ونیم خابش کنم هم شیر شب قط کنم میگه نه نمیشه جایی نریم .
اینجوری ۱۰ونیم بخابه تا ۹ صبح بد ۲ بخابه تا ۴
پیشنهاد شما چیه؟
بهش میگم دو هفته اینکارو کنیم عادت میکنه وقتی عادت کنه این ساعت بخابه اگر جایی هم‌باشیم میخابه ولی الان جایی باشیم نمیخابه عادت به شامم میکنه
مامان نفس مامان نفس ۲ سالگی
خانوما یه سوالی داشتم میشه لطفا کمک کنید پسر من خیلی گریه میکنه از صبح که از خواب بیدار میشه گریه میکنه تا شب که بخواد بخابه برا چیزای الکی میزنه زیر گریه خودشو پرت می‌کنه زمین جیغ میزنه خودشو گاز میگیره مبل رو گاز میگیره یا منو یا هم خواهرشو موهاشو میکنه سر من داد میزنه هر کاریم بکنم بدتر میشه بخدا از صبح هم که بیدار میشه همش دستم به دهنشه که گرسنه نباشه بهونه گیری کنه صبح برا صبحونه تخم مرغ میدم تا وقت نهار که بشه شیر موز میدم بهش ظهرا غذاهایی متنوعی درست میکنم میدم ساعت ۲ اینا میخوابن دیگه تا ساعت ۴ و نیم و ۵ بعدش که بیدار میشن بهونه بیرونو میگیرن باباشون میبره پارک تاب بازی یک ساعت دوساعتی میگردونه میاره اورد که خونه بازم گریه میکنه خودشو پرت میکنه اینور اونور میبرمش حیاط ماشین سواری میکنن باهاش بازی کنم باهاش اما بازم گریه میکنه همش دنبال پدرش گریه میکنه که منو ببره اونم کار داره نمیتونه که همش پیش این باشه منم هر کاری میکنم سرشو گرم کنم دنبال پدرش گریه نکنه نشدنیه که نشدنیه دیگه کم میارم از بس باهاش حرف میزنم نازشو میکشم که گریه نکنه هر کاری بگید کردم بخدا سر کتاب هم باز کرذم اما بازم اروم نمیشه اصلا دیگه موندم چیکار کنم از دست گریه هاش از صبح تا شب ۱ ساعت اروم نیس که بگم ارومه منم مغزم استراحت میکنه نه همش گریه همش بهونه خسته شدم دیگه دیگه بعضاً عصبی میشم داد میزنم سرش میزنمش بعدش خودم ناراحت میشم خودم خودمو میزنم که دستم بشکنه چرا زدم 😭😭😭😭😔😔
مامان الین مامان الین ۲ سالگی
خانوما خوبین ؟
من یه مشکلی برام پیش اومده اونم اینکه ۳ روزه دارم بچم رو از شیر
میگیرم . روز اول بچم بعد از ظهر میخوابید نخوابید تا ۱۰ شی بهش شیر دادم خوابید تا صبح روز دوم که دیروز باشه تایپک قبیلیم هست با اعصاب خوردی بچه م رو خوابوندم و شب شیر دادم باز خوب خوابید تا امروز صبح که تا الان باهاش بازی کردم و اینا تو حیاط بودیم ما نرده نداریم خونمونم دو طبقه اس و خیلی خطرناکه بچه هم که نمی‌فهمه یه سره میرفت اونور و هرکاری میکردم نمی‌اومد خونه منم بزور برداشتم آوردمش خونه انقد گریه کرد منم مخم نکشید سرش داد کشیدم بعد اومد تو بغلم خوابش برد . الان موندم با این اعصابی که دارم این قطع شیردهی رو ادامه بدم یا ول کنم باز بخوره تا اعصابم آروم بشه ؟
متاسفانه خیلی آدم عصبی هستم و دلم برا بچه ام میسوزه که گبر من افتاده کاش یه مادر آروم و خوش اخلاق داشت🥲
میگفتم تا یه هفته همینجوری از صبح تا شب شیر نمیدم و فقط شبا میدم تا اونم قطع کنم که واقعا اعصابم نمی‌کشه موندم تو دوراهی
مامان امیرعلی و نورا مامان امیرعلی و نورا ۱ سالگی
احساس میکنم خیلی بی عرضه ام یه پسر ۳ سال ۸ماهه دارم اصلا یه مدلیه ناخن میخوره پوست کنار ناخن با دندوناش میکنه انقدر ناراحت میشم اینجوری میکنه از این بابت مقصر خودم نتونستم بیشتر بهش محبت کنم سرش داد میزنم آخه یه سری خصوصیات داره کم میارم واقعا مثلا بیرون می‌ریم انقدر باید بهش خوراکی بخرم نازه میخرم گوش نمیده که نگه دار توخونه بخور درجا میخوره یعنی من خودم میگم این انگار چند سال خوراکی نمیخوره فقط خوراکی غذا اصلا درست حسابی نمیخوره ساعت ۱۱ ظهر بیدار میشه میشینه شبکه پویا نگاه میکنه سفره باز میشه نمیاد صبحانه بخوره بعد میره واسه خودم یخچال باز میکنه یدونه نون برمی‌داره خالی زمین پر نون میکنه اصلا گوش نمیده چیزی باز کنم نریزه زمین بعد میریم جایی سفره نوشابه سس باشه یعنی این تا ته نوشابه رو باید بخوره سالاد الکی میریزه سس پر میکنه میخوره خونه بخاطر این اصلا نوشابه نمیخریم بعد اصلا به حرف کسی گوش نمیده نه بغل کسی میره نه بغل من میاد فقط از بازی کردن هیجان دوست داره یکی بیاد بیفتن دنیال هم بازی کنن همین میریم خونه مامانم یا خونه مادرشوهرم یه قندون قند این میخوره من هرچی بگم گوش میده مگه انقدر ناراحتم اصلا تربیت نداره میره خونه مامانم قندون خالی میکنه چیزی میگم میشینه گریه میکنه