۶ پاسخ

رفتو امد نکن گلم چه مجبوری
معتاد گوشی شدن بچه ت هم به مهمون ربطی نداره خودت از سرش بنداز
یه مدت بگو خراب شده یک هفته بنداز تو کمد
خودش با گوشی دکمه ای زنگ ضروری داری بزن
من دخترم میبینم زیاد تلویزیون میبینه میرم اینترنتو قطع میکنم چون از فیلیمو میبینه
پویا هم نگاه کنه فیوز تو حال رو میزنم
دیگه هیچی نمیگه کم کم سرگرم بازی با غروسک و کتاباش میشه
بدون دعوا
این ما پدر مادراییم که باید کنترل کنیم

وای آره دقیقا منم بعضی وقتا که خواهرزاده م میاد همین مشکلو دارم پسرم اسباب بازی زیاد داره اون نداره من با بازی مشکلی ندارم همه وسایلشو میذارم دست بزنه اما بچه ست دیگه چندبار بعضی وسیله های پسرمو خراب کرده شوهرم غر میزنه حوصله ندارم

حالا کی مهمانته ک اینقدر اذیت کرد؟

یبار خواهر شوهرم اولین بار اومدن خونمون قبلش خودش گفت جمع کنی منم لوازم کلکسیونی داشت پسرم همه رو جمع کردم الانم بهش یاد دادم حق نداره اسباب بازی بده به کسی آخه چند وقت پیش، پسرم به مهمون خونه مامانم عطر ۴ میلیونی داد البته خودش برداشته بود و‌پسرمو گول زده بود یک هفته حرص خوردم

مهمون هر کی میخواد باشه من هیچ وقت اجازه نمیدم کسی پسرمو اذیت کنه یا بخواد وسایلشو خراب کنه بدرک نهایت دیگه خونه ام نیاد بهتر

باید قشنگ تذکر میدادی که خراب نکن میگفتی دخترم حساسه بعد کلی بهونه و گریه داره که خراب شد

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
سلام مامانها
همسایه پایینیم یه دختر داره که سه سال از پسرم بزرگتره حدودا یک ساله که باهاش رفت آمد دارم بخاطر اینکه بچه هامون بازی کنن باهم یه مدته که پسرم تنها پایین میره یا دخترش تنها میاد با پسرم بازی میکنه . چند وقته اون دختره زورگویی میکنه یا همش با پسرم سر بازی قهر میکنه پسرم چون بازی دوست داره حرفشو گوش میده اکثرا یک ماه پیش پسرمو هل داد صورت پسرم قشنگ چاک خورد علامتش هنوز هست که مامانش عذزخواهی کرد بعد گفت چون پسر من به لحظه اومد روی پاهاش دردش گرفت هلش داد منم گفتم آره چون بچه هستن پیش میاد اشکال نداره تو بازی
بعد دوباره هرروز همو میدین یا پسرم میرفت پایین یا دخترش میومد بالا البته دیگه حواسم قشنگ روشون بود که دوباره حل ندن همو بعد چند روز پیش پسرم رفت خونشون ایندفعه منم رفتم دیدم دختره عصبانی شده بخاطر اینکه چشماشو تو بازی خوب نبست پسرم میخواست پسرمو هل بده بزنه که مامانش سریع اومد جلوشو گرفت
الان من دیگه نمیخوام پسرمو بفرستم دیگه باهاش بازی کنه بنظرتون چی بگم که مامانش ناراحت نشه چون مامانش دوستم شده خیلی مهربونه اما بچه ش خیلی اذیت میکنه