۱۲ پاسخ

سلام عزیزم خوبی؟ الان اینو خوب نوشته😍 برای دست ورزی خمیر بازی و روزنامه مچاله کردن و توپ نرم بگیره دستش فشار بده و.. خوبه . برلش ی مداد گیر سیلیکونی بگیر که مداد رو خوب بگیره دستش😘♥️

بنظرم پسرت خیلی خوب نوشته ارتینم شرایطش شبیه بچه شما بود همش خراب کاری بهونه گیر گریه منم همچیو میریختم دور ولی مثل بچه شما الان خوب مینویسه بنظرم خوبه من هم کلاسی های ارتین یا بچه های کلاس دوم یا سوم و میبینم خیلی بو مینویسن بعضیاشون سخت نگیر بهش پیش دبستانیه دیگه بخاطر دست خطش زده میشه ایراد نگیر برای تلاش هاش تشویقش کن

تصویر

تو خونه باهاش بیشتر کارکن یکم حوصله ب خرج بده کم کم یادمیگیره

اشتباه کردی ب خاطر این دلایل مداد یا خمیر بازی گرفتی... من از یک سالگی مداد دست بچم داد خمیر بازی میخریدم میزاشتم جلوش خودم حواسم بود باهاشون بازی میکرد.. تا کم کم بزرگ شد طریقه کار باهاشون یاد گرفت.. از سه سالگی کم کم با کتاب های حواستو جمع کن. کودک باهوش. شروع کردم باهاش کار کردن الان برای پیش دبستانی هیچ مشکلی ندارم

پسر منم همینه من خمیر بازی می‌زارم بکنه و یا نخود لوبیا گذاشتم که جدا کنه از هم این نخور لوبیا معلمش گفت
درست ورزی پسر منم خوب نیست

پسره من هم همین طوره

دارم بهش رنگ‌آمیزی خط چین و.....تو خونه کار میکنم
.خط چین خط شکسته و خط خمیده و .....

پیش دبستانی در واقع هدف اینه مچ دستشون قوی بشه برای پایع اول

براش خمیر کلی بخر بازی کنه هم بو نداره هم سبک آرتین مدام با اون بازی می‌کنه

خوب کشیده که

سلام
این طبیعیه پرستو جون
نگران نباش
پیش دبستانی دقیقا برای همین خوبه که عادت کنند به نوشتن و یاد بگیرن
فقط و فقط تمرین نوشتن کنه و از مربی شون کمک بگیر که چکار کنی قوی تر بشه
رایان هم با اینکه از 2 سال و نیم مهد می‌ره همینطوره، ولی خب نوشتن نداشتن که قبلا در این حد، الان موقع آموزششون هست نگران نباش خوب میشه نوشتنش

براش کمکی بگیر یادمیگیره چون دست نگرفته اینطوره مثلا پناه ازهمین پارسال مثل بچه مدرسه ای مداد دستش میگیره

الان که خوب کشیده این و پسر منم درست و حسابی نمیتونه صافه صاف بکشه یا نقاشی کنه سخت نگیر به مرور زمان درست میشن

روزنامه باطله بگیر بده بهش بزا مچاله کنه .واسه دست ورزی خوبه

سوال های مرتبط

مامان اهورااااا مامان اهورااااا ۶ سالگی
بچه ها اذیتای اهورا از حد گذشته حتی تو اوج بازی باهاش خوش گذرونی توجه محبت عمدا ازارم میده ..زور گویی میکنه دادو بیداد پرحرفی ..بی نهایت لج باز ....کاری ک قبلا بهش گقتم نگن چ با زبون چ با دعوا چ با تهدید ک میزارم میرم حتی ی بار بقدری بهم فشار اورد وسایلامو جم کردم ک برم واقعا دیدم دیگه نمی تونم تحمل کنم اذیتاشو ..بقدری گریه کرد التماسم کرد برگرذم همون ی رب خوب بود بعدش شروع کرد ب ادامه اذیتاش ..دقیقا کاریو میکنه اینقد ادامه میدع اینقد ادامه میدع من بی توجهی میکنم ولی ول نمیکنه ادامه میده تا برسه ب داد زدن بخدا قلبم درد میکنه از اذیتاش ..نمیدونم چیکار کنم ده تا مشاور رفتم میگن بیش فعالی داره نهایت دارو مصرف میکنه و کلا دو ساعت آرومش میکنه ..خونه بازی میبرمش استخر میفرستم مهدم ک هر روز میره ولی نمیدونم چرا کاری میکنه من سکته کنم یا بمیرم یا بیفتم گوشه خونه ....یکم پیش بقدری داد زد هرچی گفتم آروم باش بکوب داد میزد ی هو باباش بعش حمله کرد کم مونده بود سرش بره لبه لیوان ..گاهن منم کنترلمو از دس میدم الان باباشم خیلی عصبی کرده اصن تحمل برامون نذاشته ..روزی صد بار ب خودکشی فکر ‌میکنم آرزوی مرگ میکنم ..باباشم یحم پیش میگفت گاهن بسرم میزنه سه تامونم بکشم
مامان نیک پسر مامان نیک پسر ۶ سالگی
مامانا رفتم پسرمو بزارم پیش باباش درو براش باز نکرد بچم انقد اشک ریخت و ترسید ک خدا میدونه فقط بخاطر اینکه نیم ساعت دیرتر بردمش
منم اوردمش خونه ۴۸ ساعت کامل نگهش داشتم
این عوضی فکر میکرد بچه شب پیش من نمیخابه چون یکساله پیش اونه
الانم زنگ زد ب بچم گفت اگه تا ۵ دیقه دیگ نیای دیگ هیچوقت نیا
بچم خیلی ترسید الهی بمیرم براش
مامانا بنظرتون برم دادگاه بگم این کارارو میکنه بچه رو میترسونه بچه امنیت روانی نداره
میخاد کلا از من جداش کنه بچه رو اذیت میکنه ک من بگم بچه رو اذیت نکن نیارش پیش من...‌
دقیقا داره از بچه سواستفاده میکنه
اخه این کلا دو تا بعداز ظهر بچه رو میاورد پیشم از ساعت ۱ تا ۸
بعد من رفتم دادگاه پرسیدم گفت ۴۸ ساعت کامل حق داری پیشت باشه ، این عوضی ب بچه گفته بود مامانت ازم شکایت کرده میخاد بندازم زندان برو پیش مامان دیگ من نمیام سراغت
خلاصه بچم تب کرد استفراغ کرد کلی😭😭😭از روی ناچاری بهش زنگ زدم گفتم نمیخام ۴۸ ساعت همون دو تا بعدازظهر بیارش فقط انقد اشکشو درنیار چون هر کاری کردم اروم نشد خیلی باباشو دوس داره
این دو روزم ک موند گفت بابارو جریمه کردم ک درو باز نکرد
مامانا چیکار کنم دلم بچمو میخاد😭😭😭😭😭
میترسم یه بلایی سرش بیارن انقد وقتی میاد پیش من اذیتش میکنن
تقصیر خواهر و برادر عوضیشم هس وگرنه این فک نکنم دلش بیاد با بچش این کارو کنه اونا نمیزارنش
چون ی ادمیه ک هیچ اختیاری از خودش نداره فقط ب حرف بقیه گوش میده
مامان دردونه های قلبم مامان دردونه های قلبم ۶ سالگی
سه بارداری دومم واقعا نابود شدم از روز اولی که متوجه شدم باردارم درد های خیلی شدیدی داشتم با دوستم ک ماما بود مشورت ک کردم میگف حتما برو سونو اینا نشونه بارداری خارج از رحمیه که رفتم سونو و همه چی خوب بود خداروشکر شکم درد های خیلی شدید کمر درد و تنگی نفس تپش قلب سرگیجه واژن درد خیلی شدیددرد سیاتیک و گرفتگی عضلات پا بی حس شدن و مور مور شدن دستام تو خواب .... الان ک هفته ۲۹ هستم روز ب روز بدتر میشم اصلا شبا نمیتونم تو خواب بچرخم خیلی اذیت میشم از همون اول احساس سنگینی میکردم تو شکمم وقتی میخام پامو جمع کنم یا موقع سجده انگار یچیزی فرو میری زیر شکمم با دکترم ک مشورت کردم میگ با توجه ب سونوهات و طول سرویکس همه چه خوبی ولی این دردا طبیعی نیس چندتا از دوستامم ک باردارن بهشون گفتم میگن طبیعی نیست این دردا حالا ازبیرون نی نی خودشو جمع کرده یه طرف همش خیلی اذیتم احساس میکنم حرکاتش ازدیشب یه کم کند شده...بنظرتون این همه درد واسه بارداری دوم طبیعیه ؟؟همه میگن چون خیلی فاصله گذاشتی بین بارداری اول و دوم اینقدر اذیتی اخه چه ربطی داره همش۲۶ سال سن دارم