مامانا ازتون یه خواهشی دارم
بیاین همگی روی خودمون کارکنیم که دیگه مقایسه بچه هامون با همسناشون ممنووع.مقایسه بزرگترین آسیب به بچه ست
کاملادرک میکنم که مادر بودن ذاتا باعث مقایسه کردن میشه ولی باور کنین همش تمرینه.
بیاین از فردا مراقب فکر کردنمون هم باشیم چه برسه به نظر دادنمون.
کامنتهایی مثل اینکه بچه ات چند کیلوئه؟ چقدر از این غذارو خورد؟ اوه این همه میخوره بچه من هیچی نمیخوره. قد بچه ات چنده؟ بچه ات حرف میزنه؟ خووووش بحالت چقدر بچه ات غذا میخوره و...
اینا کامنتهایی هستن که بسیار زیاد من دریافت میکنم.
اینا باعث ناراحتی من نمیشه ولی میدونم پشت این کامنتها یه مادر نگران نشسته که داره بچه خودش رو با یه عکس تو دنیای مجازی مقایسه میکنه. این قایسه کردن بچه ها با همسن هاشون از بدو تولد شروع میشه مثل اینکه بچه فلانی با فلان وزن به دنیا اومد اونوقت بچه من؛ بعد میره سراغ مقایسه تعداد دندون؛ بعد سن راه رفتن، بعد سن حرف زدن بعد حجم غذاخوردن؛ بعد سن پوشک گرفتن؛ بعد استقلال تو لباس پوشیدن؛ تو دوران مدرسه مقایسه نمره ها؛ رتبه کنکور بچه من و فلانی؛ سن ازدواج بچه من و فلانی و..
یک سلسله مقایسه تمام نشدنی....
بیاین از همین الان رو خودمون کار کنیم مقایسه بچه هامون با همسن و سالاشون ممنوووع. بذاریم بچگی کنن بدون ترس ما از عقب موندن.
بچه چه تو ۲سالگی ۲٠ کیلو باشه چه ۸ کیلو آخر بزرگ میشه چه الان دو تا بشقاب غذا بخوره چه هیچی نخوره بلاخره بزرگ میشه چه الان بیست تا جمله بگه چه هنوز 5 تا کلمه هم به زور بگه بلاخره به حرف میاد و بزودی همشون مثل هم هستن.
مقایسه نه تنها مادرو داغون میکنه باعث آسیب جدی به روان بچه میشه.
بیاین نسلی باشیم که اشتباهات نسل گذشته تو بچه داری رو جبران کنیم.مرسی

تصویر
۱۳ پاسخ

دقیقا یکی از معایب گهواره همینه
چند کیلوئه چقدر میخوره
اووووف

و منی ک اصلا مقایسه نمیکنم چون این مقایسه بدترین آسیب میزنه ب بچم بچه من هر طوری هس واس منه مادر بهترینه

حرفات کاملااااا درسته اما خواه ناخواه ادم مقایسه میکنه و این یک امر طبیعی و کمی غیرقابل کنترله

منم موافقم من یموقع هایی که مادری استرس داره میگه بچه ام 13 کیلوئه ولی وزن نمیگیره غذا نمیخوره میگم پسر من میخوره 11 کیلوئه نه اینکه بخوام بچه امو قیاس کنم ولی استرس اون مادر رو متوجه شدم میگم که خیال نکنه اگر هم خیلی میخورد قراره اتفاقی بیفته ژنتیک هست همه ی عوامل هست و همه چی دست من مادر نیست ما حتی مسئول 100 درصدی در خوشبخت کردن بچه هامون نیستیم ما فقط راهنماییم که بچه امون رو تو مسیر قرار بدیم مثل نقشه یاب که وقتی مسیر رو اشتباه میری تحقیرت نمی کنه تو سرت نمیزنه حرف بارت نمی کنه مقایسه ات نمی کنه نمی زنتت دعوا نمی کنه بلکه یه مسیر جدید جلو پات میذاره منم قول میدم نه از فردا بلکه از همین الان حتی برای قوت قلب و دلخوشی دادن به مادر دیگه از بچه ی خودم مایه نذارم

عجب عکسی بههههه

عزیزم ممکنه شخصی رو چک کنی؟
یه صحبت داشتم اگه ممکنه

دقیقا خیلی موافقم من خودم همیشه مقایسه میشدم توست خونواده خیلی ناراحت کننده اس .اما الان خودم نمیدونم از چیه از نگرانیه که چرا پسرم زیاد حرف نمیزنه ذهنم درگیره انگار دوست دارم از همه بچه های همسنش بدونم اونام اینجورین یا ن .متاسفانه

عزیزم ممکنه شخصی رو چک کنی؟
یه صحبت داشتم اگه ممکنه

دستت دردنکنه بااین همه راهنمایی که کردید

من‌مقایسه نمیکنم‌بقیه میگن

کاملا موافقم باهات

خیلی خوب بود افرین ماشاالله به این همه فهم و درایتی که داری

هوارو🥺🥺🥺
ماکه تهران خفه شدیم😩😩😩

سوال های مرتبط

مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ سالگی
اینروزا خیلی به پیامهای مادرا تو گهواره نگاه میکنم و بیشتر ازقبل متوجه میشم چقدر ما مامانا ترسها و نگرانی ها با خودمون به همراه داریم که تمام اینها باعث رشد نادرست و محدود کردن بچه هامون میشه.
به وفور دیدم تاپیکهایی که مادرا نوشتن از ترس ویروس و مریضی بچه هارو دیگه به خانه بازی نمیبرن. یا از ترس افتادن زمین اونارو سوار تاپ و سرسره نمیکنن یا مورد وحشتناکتر از همه اینا از ترس چشم و نظر بچه رو تو جمع فامیل نمیبرن. یا موردی که زیاد میبینم نگرانی مادرا از اینکه بچم بلافاصله بعد از فلان غذا فلان چیزو خورد دل درد نشه! شام خورد و بلافاصله خوابید حالا مریض نشه! یا اینکه از ترس اینکه بچه اذیت نکنه سفر نمیرن.
یا موردی که به وفور دیده میشه وسواس درمورد تک تک رفتارهای بچه و ترس از اتیسم! و برچسب اتیسم زدن به بچه هاشون.
دوستان باور کنین هیچ چیز به اندازه ترسها و نگرانی های ما به بچه هامون آسیب نمیزنن.
نفرستادن بچه تو جمع هم سن و سالاش از ترس ویروس از هزاران بیماری بدتره. نبردن بچه به سفر بدترین آسیب شما به اوناست. نگرانی های مادرا برای اینکه فلان غذارو با ماست و شیر و... ندم فلان میشه بیشتر به بدن بچه آسیب میزنه. گرفتن دائم دست بچه از ترس افتادن زمین مانع رشد فیزیکی بچه میشه.
برای داشتن بچه های سالم ازنظر روانی ماها باید وسواس ها و ترسامونو بذاریم کنار. بچه ها بایدبیفتن زمین که معنی مراقبت از خود رو بفهمن؛ بچه ها باید با همسناشون وقت بگذرونن تا آداب اجتماعی یاد بگیرن؛ بچه ها باید برن سفر؛ همه غذاهارو تست کنن خودشون بدون ترس از کثیفی لباس و خونه؛ باید به خاک دست بزنن تا رشد کنن بدون ترس از اسهال و کثیفی و...
(اجازه بدیم بهشون که رشد کنن تاجاییکه خطر جدی نداره براشون محدودشون نکنیم.)