سلام مامانا دیروز خیلی دلم سوخت ناراحت شدم ما همسایمون مهد کودک مگه کسیک تخیر گفتار داره نباید بره مهد پارسال گفتم الوین ثبت نام کنم بیاد تو محیط بچه ها باشه خبری نشد گفت بهت میگم بیاری باز خبری نشد یه ماه آخراش گفت الوین بیارن همینجوری با بچه ها بازی کنه خودتم بیا باهاش چن بار رفتیم الوین به خدا با بچه ها انقدر شاد بود نه اذیت آزاری چیزی دوباره رفتیم در واسمون باز نکرد من با شهریه بچمون میزاشتم قبول نمی‌کرد اخه الوین سه کلمه‌ای اینا میگه فقط مشکل حسی داره اونم با کار درمانی داره کمکم خوب میشه من معنی این همسایمون نمی‌فهمم از قبلم یه کارایی میکر میگفت بارداری اینم پسره اسم گذاشتی براش انگار تو دلش یه حس حسادت احمقانه تو دلش موج میزنه از شانس بد ما تومحلمونم همین یدونه مهد دیروزم تو کوچه به همه همسایه ها گفت بچه هارو بیارین سنجش چشم به من نگف چون تخیر گفتار داره میتونست بگه با دستگاه معاینه بشه من داغون شدم از شدت نا راحتی

۹ پاسخ

من باشم جای دیگه مهد میبرم ولی با آدم روانی و احمق معاشرت نمیکنم

ببین عزیرم از گفتاردرمانت بپرس ببین الان میتونه پسرت بره مهد یا نه راهنمایت میکنه.دی گ اصلا پیگیر اون همسایتون نباش

دختر منم تاخیر گفتار داشت از سه سالگی تو کلاس ها ثبت نامش کردم عالی شد گفتارش....
منم خیلی جاها رفتن تا اینکه ی خانمی خداخیرش بده قبول کرد و دخترم رفت کلاس و راه افتاد ....همیشه دعاگوش هستم

عزیزم خودتوناراحت نکن .ادم بیمارزیاد هست متاسفانه.همونجورک دوستان گفتن بهترین کاراینکه جای دیگه ببریش مهدکودک .دیگه اصلا محل اون همسایتونم نده .دیدیشم روتوکن اونور

ی مهد دیگ ببر. مهد مگ قطع.

گلم بزارش یه جا دیگه چرا حالا تو محلتون باشه

اره حتی رفتار درمانم داشت گفت محیط مهد خیلی خوبه واسش

من جات باشه میبرم یه محل دیگ با این زنه هم دیگه هم کلام نمیشم

به خدا دیونه کرده

سوال های مرتبط

مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۵ سالگی
مامانا پسر من با این کارش عذابم میده موندم چه رفتاری کنم، زور گیره تو مهد اسباب بازیه بچه هارو میگیره یا بازیشونو خراب میکنه، امشب با خواهرشوهرم رفتیم خانه بازی خواهرشوهرم قبلا مهد کار میکرده و دو تا بچه بزرگ داره
امشب با یه بچه دوست شد تو حیاط خانه بازی عالی بود تو پارکم عالیه ارتباط گیریش ولی پای اسباب بازی میاد وسط خیلی بد میشه، تو پارک از کسی چیزی نمیگیره ولی میفهمه تو خانه بازی و مهد اسباب بازیا مشترکه زور میگه.....
دوستش تو یه ماشین داشت اسباب بازیارو میریخت این اقا رفت ماشینو ازش گرفت من دخالت نکردم بار اول یعنی خواهرشوهرم نزاشت گفت تو چیزی نگو بزار از پس هم برمیان
سری دوم رفت خونه ای ک ساخته بود خراب کرد من رفتم گفتم نکن چرا اذیتش میکنی سری سوم رفت خونشو هول داد من از خانه بازی اوردمش بیرون..........
حالا خواهرشوهرم میگه تو حساسش میکنی جلو بچه ها دعوا نکن خب چی کارش کنم بزارم زور بگه بزارم بچه هارو اذیت کنه الان تربیت نشه دو روز دیگه این عادتای زشتش باهاش میمونه من دلسوز بچمم دوست ندارم سر این رفتاراش دوستاشو از دست بده.
مامان آوین مامان آوین ۵ سالگی
سلام‌ خوبین خوشین انشاالله
مامانا من‌ دخترم تو مهدشون ناهارمیخورن و مهدشونم مهد خیلی خوبیه بعد چن روز پیش ک از مهد اومد بهم گف ک مامان منو دوستم غذای مونده بقیه بچه هارو خوردیم من تعجب کردمو با دخترم حرف زدم ک درست نیستو اینا امروز با مدیر مجموعشون صحبت کردم و گفتم ک حواستون باشه ب بچه هاو بهداشتی نیس اینکارو من بچمو ب شما سپردم اعتماد دارم بهتون گفتن ک امکان نداره همچین اتفاقی افتاده باشه گفتن ما ب تعداد همه بچه ها غذا سرو میکنیم و بعد بچه هارو صدا میکنیم بیان سر میز و ممکنه چند نفر غیبت کنن غذاشون رو میز میمونه و حتمااز اون خورده و ما ب بهداشت و اینا وسواسی عمل میکنیم و ازاین حرفا ک واقعا تمیز هم هست مهدشون..بعد گفتم باشه و گفتمم ک کلا دوبار برا دخترم نریزن غذا و ی دفعه بخوره کلا چون یکم اضافه وزن داره..خلاصه الان باز از دخترم پرسیدم گف نه مونده غذای بچه ها بود ک یکم تو بشقابشون مونده بود و اینکه بقیه مربیاو بچه ها رفته بودن ی اتاق دیگه دخترمنو یکی دیگه از بچه ها با اشپز سر میز بودن ک دخترم میگه خاله ک خانوم اشپزه حواسش نبود ب ما ندید و دوستم گفت ک بیا این پلوهارو بخوریم منم خوردم کسی ندید مارو..دخترم طفلکی گفتم‌اون غذاها دهنی بود شوک شد اصلا چون از رو ندونستنو حرف دوستش اینا این کارو کرد بقیه باید حواسشون میبود..حالا بنظرتون من مدیرش پیام بدم‌بگم ک واقعا همچین اتفاقی افتاد و انقد با اطمینان نگه و حواسشون بیشترجمع باشه
مامان rasta💖sadra💙 مامان rasta💖sadra💙 ۴ سالگی
مامانا من دخترم رو می فرستادم پیش دبستانی یه پسره بود آخر از همه از تو یه پیش دیگه اومد بعدرفتارش جوریه که همه رو میزد ۶بار بچه منو زد یبار گذاشته بود تو کمرش با کفش بچه های دیگه هم زده بود چند بار گفتم به مدیر مدرسه هربار یه بهونه آورد وبه همه مادرا که شاکی بودن گفته بود بچه شما اذیت میکنه به من هم همینو گفت در صورتی که دختر من دست بزن نداره بعد یبار دیگه زده بودش دخترم به من نگفت تا اینکه تو حمام دیدم پهلوش کبوده با هزار وعده ویعد از زیر زیونش کشیدم که همون پسره زدتش معلما و مدیر مدرسه بهش گفتن نگو تا سه شنبه هفته پیش که رفتم دنبالش دیدم لباساش خیسه گفتم چی شده گفت خیس شدم بعد از شبش دیگه نتونست خودشو نگه داده و ادرارش میریخت پدرش که ازش پرسید گفت بردیا آب ریخت روم هولم داد با کمر اومد رو زمین بهم گفتن بهتون نگم ما زنگ زدیم مدیر مدرسه ولی زیر بار نرفت که نرفت امروز هم نزاشتم بره چون هموز نمیتونه خودشو نگه داره حالا بنظر شما چیکار کنم تو این شرایط بزارم بره یا نه