۱ پاسخ

من هنوزوقت نکردم تایپیک هات رابخونم امامشتاقم

سوال های مرتبط

مامان آرسام مامان آرسام ۱۴ ماهگی
مامان شاهان مامان شاهان ۱۲ ماهگی
امروز ۱۲ تیر تولد زیباترین خلقت جهان پسر ارشدم عزیزدلم که با اومدنش من لقب مادر رو گرفتم🥹😘
تازه همسرم زنگ زد که چون محرمه یه کیک بگیرم بیارم فلان گفتم اصلااا نگیر چون رادمان هرسال تولد و تم مورد علاقه خودشو براش میگیریم امسالم باید مثل هرسال باشه پس بزار بعد از دهه محرم چون ما اینجا ن کسی هم نداریم دعوت کنیم. ولی بخاطر اینکه بچه ام تو دلش نمونه. بگه با اومدن شاهان تولد من معمولی شد دوس ندارم چون پسرم چند ماهه منتظره روز تولدشه و کیکش و تم رو انتخاب کرده منم نمیخوام بزنم تو ذوقش دیگه همسرم گفت باشه پس بش نمیگیم بعد دهه براش تم میچینیم بعد سوپرایزش میکنیم مثل هرسال ☺️ صبح هم من بیدار شدم دیدم دستام دوتاش یه گوشه کوچولو حنایی بودن و اینا زود میرن بعد دو ساعت☺️منم گرفتمشون به فال نیک چون من مجرد هم که بودم گاهی از خواب بیدار میشدم کف پام یا دستام حنایی میبود میگفتن قدیمی ها یکی از فرشته ها به اسمت شب حنابندونش بوده حالا من دیشب اینجور شدم بازم نمیدونم چه مناسبتی بوده اما به فال خوش گرفتم 😍
مامان ماهلین و تودلی مامان ماهلین و تودلی ۱۱ ماهگی
مشکلات بارداری و اقدام به بارداری من پارت پنجم .
خلاصه مثبت شد باورم‌نمیشد. شوهرم که هی میگفت دیدی میشه و اینا و من تا صبح خوابم نمیبرده . بالاخره شده بود بعد ۳ سال . صبح ناشتا ساعت ۶ روز پنج شنبه بازم بیبی چک زدم اونم مثل دیشب هاله شد و پر رنگ شد هی ، شوهرم گفت بیام از سرکار میریم سونو ، اومد رفتیم سونو دکتر گفت من چیزی نمیبینم ساک بارداری و اینا هیچی نیست اشتباه شده ، یا برو دو هفته دیگه بیا الان زوده ، چقدر حالم بد شد ، به بابام گفته بودم نرو سرکار میخوام بیام خونتون کار دارم که خب پیچوندم و رفتیم ولی نگفتم که چی شده . فرداش جمعه با ، بابام اینا رفتیم کله پزی ساعت ۷ صبح بماند که تا بابام نست من عوق زدم حالم بد شد بابام فهمید ولی چیزی نگفت ، بعد صبحانه رفتیم آزمایشگاه همه جا هم تعطیل بود😂😂 دیگه آزمایش دادیم ۸ صبح گفت ۱۲ به بعد آماده اس ، تا ساعت ۱۲ من جون دادم . دیگه ۱۲۴ هزار پیامبر رو قسم دادم .
ساعت ۱۲ زنگ‌زدن ، جواب رو برامون فرستادن و مثبت بود ....
ماهلین خانوم تو دلم بود ولی من زود برای دیدنش رفته بودم🥹🥰🥰😭
مامان زندگیم مامان زندگیم ۱۶ ماهگی
خانما شما بیاید قضاوت کنید
پسر من پنج ماهش که بود تشنج کردم ما بردیم بیمارستان اونجا بستری شد بدون تب تشنج کرد یهو
بعد از اون دارو بهش تجویز کردن دکترا
مرخص که شد از بیمارستان سرما خورد چون تو بیمارستان ویروس بود پسر منم گرفت مت گفتم می خوام ببرم مطب خصوصی
شوهرم گفت می بریم دولتی رایگان خوبش می کنیم
مادرم گفت خودم پولشو میدم
بزار بچه رو ببریم دکتر
بماند چقدر من دلم خون شد تو این مدت بااین بچه
بماند
الانم پسرم دوباره سرماخورده از صبح آبریزش و سرفه داره
به شوهرم که گفتم می خوام ببرمش دکتر چون خونه بود شوهرم
گفت نمی خواد ببری گرونه مطب خصوصی
بعد زنگ زدم به مادرشوهرم
اونم برگشته می گه ببرنش بیمارستان دولتی
خصوصیا گرونه
من که ۳۰ سال پیش بچه هامو می بردم مطب خصوصی ارزون روده قدیم
الان گرونه ببرمش دولتی

منم به شوهرم گفتم شما خانوادگی گدا گدولین
یعنی انقدر بدم اومده از خودشو خانوادش که یعنی داد می خوام بکشم
خودم مریضم پاهام واریس داره خیلی ببخشید
تو خونه مثل سگ دارم کار می کنم خیلی اذیتم می کنه
تیکه زیاد می ندازه
دیگه امروز گفتم طلاقم بده نمی تونم