۸ پاسخ

تنها راهش بیرون بردنش زیاد ببرش بیرون تا با اطراف آشنا بشه

الان اینطوریه عزیزم، چون تازه داره اطرافیانشو میشناسه، بچه رو نترسونی یوقت، کم کم یادمیگیره، دخترمنم کسیو دیر ب دیر ببینه غریبی میکنه

فعلاباهاش راه بیا ولی ازاینکه نبریش جایی یابیرون نری بدترمیشه ..سعی کن باباباش هم بیشتروقت بگذرونه.بعدتوبااون باید عادت کنه تاکم کم بفهمه جزمادر بقیه هم میتونن امن باشن براش

واحتمالاازاول کناربقیه نبودین چهره هابراش اشنانیست..بچه ی اولم دقیقاهمین بودتاوقتی که بره مدرسه ومن هیچکاری نتونستم بکنم وابستگی شدید چون شیرخودموفقط خورداماجانان شیرخشکیه وازاول نگهش داشتن بعصی چهره هابراش آشناست.امابازم وقتی من تواون جمع نیستم گاهی اذیت میکنه

عزیزم از۴ماهگی به بعدبزرگترین ترس بچه هاجدایی ازمادره چون شماروشناخته واحساس امنیت وپیش شماداره فقط..بهتره این حس ترسشوبیشترنکنین بزارین بزرگترشه تابفهمه بقیه هم مراقبشن.فعلا باهاش راه بیاین

برای این ساعتشو میپرسم چون پسر من اگه هوا روشن باشه برم پیاده روی آرومه اگه تاریک بشه گریه میکنه

پسرمن بغل یه سریا میره ولی به شدت رو صدای بلند وزیاد حساسه الان خونه پدرشوهرمم نازشو چندنفر میکشن تا چند نفر صحبت میکنند گریه میکنم واقعا اذیت کننده است

دختر من گریه هاش کمتر شده ولی پیش هیچ کس نمیمونه حتی اجازه نکیده مامانم جاشو‌عوض کنه یا باباش حمومش کنه.باید همه کارهاشو خودم بکنم.ولی من سخت نمیگیرم فعلا قید همه کارو زدم و فقط به دخترم میرسم

سوال های مرتبط