خانوما من از اول بچه دوست نداشتم تازه ٤ ماه از عروسيمون گذشته بود من باردار شدم و اينكه شهر غريب هم ازدواج كردم هيچكدسو ندارم كمك كنه تو نگهداري بچه ، واقعا از لحاظ روحي رواني و جسمي خيلي خستم ديگه نميكشم من واقعا آمادگي نداشتم براي بچه دار شدن😑بچم انقد گريه ميكنه حالم بهم ميخوره ديگه صداش ميره رو مغزم روزي هزار بار ميگم چه غلطي بود من كردم ناشكري ميس ولي بچه داري هم در توانم نيس

من کاملا درک میکنم ،ولی خب به اینم فکر نید که اون غیر از شما کسی رو نداره،تنها پناهش شما هستید ،سعی کنید عصرا با کالسکه برید بیرون ،شبها با ماشین یه دور بزنید حال دلتون عوض بشه
اگر یه دوست داشته باشید اونم خوبه یه موقع هایی بیاد خونتون ،که البته خودم ندارم

عزیزدلمممم چقد درکت میکنم من😢

من ۴ روز بود زایمان کرده بودم و مادرم سکته کرذ
و از اون روز تا همین الانش در عذابم
و یهو دست تنها شدم منی ک بلد نبودم بچم پی پی میکنه بشورمش
با عمل سزارین با وجود بخیه ک کمرم صاف نمیشذ دست تنها شدم
و از طرفی شبا تاصب بچه نگه دار
صب تا شبم مهمون را بنداز چون میومدن عیادت مادرم و دیدن بچه
از طرفی هم مادرم کنارم خابیده بود و وضعیت خوبی نداشت

خیلی حالم بد بود
هیچی خوبم نمیکرد

تنها کاری ک تونسم بکنم این بود ک رفتم روانشناس
روانشناس تشخیص داد ک خیللللی ویتامین های بدنم کمه
چون زایمان کردم کسی تبود بهم برسع از طرفی هم افسردگی گرفتم خودمم ب خودم نرسیدم براهمین همه چیه بدنم کم شده بود
ی عالمه مولتی ویتامینو اهن و اینا داد و جلسات تراپی شروع کردم
یک مقداری بعد ۸ماه بهترم


ولی اینو منی ک کامل میفهممت بهت میگم این روزا میگذره و بچت رفته رفته بزرگتر میشه و ارومتر میشه عاقلتر میشه
و تو راحت تر میشی
هر ماه ک میگذره بچه کاراش راحتتر میشه
دختر من ۸ماهونیمشه و خیلللی الان راحنر از نوازدیشه حتی ی ماه قبلشه

توهم نگران نباش اگ میتونی برو تراپی اگه ک ن بهم بگو برات عکس قرصامو بفرسم توهم بخر بخور

و روزی ی ساعت یا نیم ساعت برقص
پیاده روی کن
همین کار کوچیک تاثیر میزاره

شده برای ی ساعت بچتو بده ب باباش برو بیرون خودت تنها باش
خیلللی حالت بهنر میشه وقتی برگردی خونه

باز اگ دوس داشنی درخواست دوستی بده با من صحبت کن هروقت دلت گرف و یکیو دوس داشتی باهات باشه رو من حساب کن دوستم❤️♥️

منم تو شهر غریبم با دو تا بچه کوچیک، 6 ماهه و دو سال و ده ماه
خیلی خیلی سخته ولی خب من هم مثبت فکر میکنم میگم میگذره،بزرگ میشن
سختی ها تموم میشه

واقعا درکت میکنم خیلی سخته و بچه هم واقعا کارش زیاده یه ازمایش بده و ویتامین های بدنت رو چک کن شاید کم خونی و کمبود ویتامین دی داری، سعی کن روزانه۱۰دقیقه ورزش کنی
و در اخر به این فکر کن که الحمدلله زود حامله شدی و پول دارو و دکتر و اعصاب خوردی های تحت درمان بودن رو نداری

عزیزم درکت میکنم حق داری چند سالته؟؟
ولی به خوبیاشم فکر کن این روزا میگذره بچت بزرگ میشه شیرینی هاشم میبینی
منم خیلی این حس ها میاد سراغم هر لحظه ولی ۹٠ درصدش بخاطر افسردگی بعد زایمان و سختی و بی خوابیا هم هست صبور باش مباد میگذره

اخه کاری نمیشه کرد که دیگ نمیشه ک بری بزاریش پرورشگاه...داروی اعصاب بخور اگ خیلی راحتی پرانول هم خیلی بیخیالت میکنه