مامانا بعد ازاونشبی ک پسرم بیمارستان بود. داداشمم اومده بود بعدشوهروبرادرشوهرمم اومده بودن داداشم ب حدی صبی وناراحت بوده ک زده روشونه ی رادرشوهرم گفته اگ اتفاقی برای آراد بیفته. من میدونم وبابک. .حالا مادر کودنشون گارد گرفته ک چرا داداشم این حرفو زده ب پسرش .چقد اشغاله یعنی هرچی میاد دهنش میگ بنظرتون برینم بهش یان

الان کجایی خونه شوهرتی مگه؟؟

چون حضانت دادن به تو ک....نشون داره اتیش میگیره کوتاه نیا اگه یه درصد هم به فکر برگشتن به اون زندگی باید اول ترک کنه بعد تعهد بده

وای من الان تاپیکت رو خوندم بدنم یخ کرد دهنم خشک شد بخدا
واقعا خدا به بچه ات و خودت رحم کرد حتما سجده شکر کن
توروخدا دیگه هیچوقت بچتو پیش پدرش نذار

وای رفتم تاپیکتو‌ خوندم بدنم داغ شد . این خانواده دیگه نباید از خجالت سرشونو بالا بیارن . از طریق گزارشهای بیمارستان و اورژانس اجتماعی برو حضانت بچه رو بگیر از اون آدم بی لیاقت . سر تا پاشونو قهوه ای کن .

پسر منم همینجوری شده بود بردیم بیمارستان آزمایش دادن آمفتامین دراومد از سرمون دود بلند شد شوهر من حتی سیگارم نمی‌کشه اونشب رفته بودیم مهمون نمی‌دونم از جیب کی افتاده بود بچه گذاشته بود دهنش نه تونستیم گردن کسی بندازیم نه پیدا کنیم کی بود

میشه درخواستمو قبول کنی

یا اگه تو خونه خودتی اونارو راه نده

جوری برین بهش که دیگه لال بشه تا موقعی که بمیره زن حرومزاده بچه تربیت نکرده طلب کارم هست ؟ اصلا تو دیگه ریختشونو نبین برو خونه بابات برای طلاق

عزیزم با شوهرت زندگی میکنی هنوز؟

میشهبپرسم چرا پسرتون بیمارستان بود ؟؟؟چیزب شده بود ؟؟؟اقا بیمارستان ربطی به همون اقا بابک که برادرت گفته داشته

صددرصد!