۵ پاسخ

به قول مامانم گفتم دو قدم را رفته دخترم گفت عزیزم روزای خوبی برات آرزو میکنم چون دیگه بدو بدو هات شروع میشه

من میگم بچه هرکاری دلش میخواد بکنه فقط مریض نشه باورتون میشه از ترس اینکه بچه مریض میشه تب میکنه داشتم پسرمو سقط میکردم که خداروشکر نشد

خداروشکر هرچی بزرگتر بشه بهتر میشه
من دوماه اول راضی به مرگم بودم، سه ماهه که شدم در عذاب بودم، تا شش ماهگی خیلی اذیت بودم رفته رفته اوضاع بهتر شد الان خداروشکر خوبه
من دست تنها بودم و بعد زایمانمم تو تنهایی خیلی اذیت شدم بچمم با کولیک و رفلاکسش و ترسش دیوانم کرد

هرچی بزرگ تر بشن بدتر میشن عزیزم فکر کن با بچه ای ک نو پاه و کنجکاو همش باید بدو بدو باشی دنبالش

بدتر میشن

سوال های مرتبط