۲۳ پاسخ

سزارین عالیهههه نسبت به طبیعی
منکه صدبار دیگم برگردم انتخابش میکنم
تازه روز اوله نینیت به دنیا اومده یکم زمان بده خوبِ خوب میشی

برا من ک خیلی راحت بود سزارین انگار یه شب رفتم هتل اومدم

وایییی زایمان کردی؟ بسلامتی آخرش سزارین شدی

اره واسه منم سخت بود حتی بلند شدن بعدیامم فرق نداشت درد داشتم
از روز چهارم شروع شد به بهتر شدن بعد یک هفته خیلی بهتر شدم

من‌تو‌اتاق عمل خیلی اذیت شدم
میترسیدم معذب بودم استرس شدید گرفته بودم
موقعی که بی حس شدم میدیدم جون نداره پام و‌گز گز میکرد یه‌حس‌خیلی چندشی داشتم نفسم تنگ شده بود
حالت تهوع گرفته بودم چندین دفعه
ولی درد سزارین اصلا غیر قابل تحمل نیست
درکل من زایمان‌سختی نداشتم

بسلامتی زایمان کردی بالاخره😍
واسه من از همه راحتتر راه رفتنه بود. انقد از قبل درد داشتم که تحملم تموم شده بود و همه‌چی واسم دردناک بود..

حتما شیاف نزاشتی . من که زایمان دوقلو بهترین خاطره ی عمرم شد
سر سزارین اول اصلا تجربه نداشتم و دکترمم خوب نبود

منم سزارین خیلی خوب بود برام

سوند وامپول وبی حسی نخاعی برای من چیزی نبود

اره دقیقا همینطوره برای من خیلی سخت گذشت اونرپز بیمارستان خواهرمم اونجا پیشم بود همش میگفت تو لوسی درد روحی به جسمیم اضافه میشد

دقیقا برا منم سخت ترین قسمتش همین راه رفتن بود

ماساژ رحم چجوری بود ؟ درد داشت؟

وای من سز اولم دوقدم برداشتم زدم زیرگریه پرستار کمک کرد برگردم رو تخت😭

من برام مثل درد پریود بود بقیه چیزاشم برام درد نداشت، بخیه هامم زود جوش خورد

اولین بار ک بخوای راه بری خیلی دردناک وای خدا رحم کنه براشما تموم شد خوشبحالتون

اشکال ندارد
خوب میشی
همه این دردها را تسکین فراموش میکنی

واقعا خیلی بده اون راه رفتنه ، من سزارین اولم لحضه ای که پاشدم راه برم ، یه قدم رفتم سرم گیج رفت برگشتم نشستم انقدری که درد داشتم
اما واسه دوقلوها نمیدونم خدا خیلی دوسم داشت چی ، که ، اصلا درد نداشتم ، موقعیم که بلند شدم راه برم ، هیچ دردی نداشتم راست راست خودم راه رفتم بدون کمکی..منو واقعا خدا خیلی باهام بود از همون اولش که فهمیدم دوقلو دارم

راحت شدی عزیزم خدابه دادماهابرسه من خیلی استرس دارم

برای من اول از همه قسمت سختش اون قسمتی بود ک پاهام بی حس کامل اما شکم و بخیه ها تازه دردش شروع شد و چ درد وحشتناکی بود اومد گف برگرد میخوام شیاف کنم پاهام بی حس شکمم درد وحشتناک نمیتونستم برگردم آخری زور منو برگردوند منم تا تونستم جیغ زدم و گریه کردم تو اون چند ثانیه خیلی وحشتناک بود التماس میکردم چند دقیقه صبر کنن خودم بتونم برگردم اما گوش نکردن هیچ وقت یادم نمیشه اون لحظه رو 🥺

برامن همش به کنار اصلا دردزیادی نداشتم یعنی همه چی قابل تحمل بود
بعد ترخیصم تا نزدیکای۲۰روزموقع ادرار وحشتناک دردداشتم😑انگار باز شده بودمممم میگفتن جای سونده😑اون عذابم داد عذاااب عذااااب

منم اینجوری بودم. حتی الانم یکم اذیت میشم چون زیاددراز نمیکشم استراحت کنم کارادخترمو انجام میدم

وای اره دقیقا

بقیه چیزاشم مثل سوند و امپول و رگ گیری و امپول به نخاع و تعویض پانسمان برای منی که خیلی. ترسوام سخت بود ولی خب تحمل کردم . من از یه آمپول ساده هم میترسم 😑

سوال های مرتبط