سلام عزیزان، میگم من باید چیکار کنم؟؟
اکه کسی بیاد خونمون آوا با گریه و جیغ طرف رو رو از خونمون بیرون میکنه
حتی با باباش درست ارتباط نمیگیره مثلاً سرشب بابا بد آخر شب بابا خوب ، با اینکه باباش خیلی دوسش داره، همش میگه نه نه نه نه
یهو رو ی چیزی کیلیک میکنه و کوتاه نمیاد مثلا امروز خونه رو داشتم جارو می‌کشیدم همش گریه میکرد می‌گفت خاموشش کن تمیز نکن، من میخوام کثیف باشه چرا مرتب میکنی.... یعنی یکساعت همین کارش بود با اینکه من کار خودمو مردم تموم شده بود ولی اون کوتاه نمیومد
موندم چیکارش کنم؟؟
باباش امشب میگه ببرش مشاور
یعنی درست نمیشه یعنی مقتضای سنش هست یا نه

نظر شما چیه؟؟

البته با اینکه همه دنیاش فقط من همش چسبیده خودم هست حتی اگه عصبانی بشه منو هم میزنه
الان چاره چیه ؟؟
باید چجور رفتارکنم؟
بیشتر اوقات هم با داد باهامون حرف میزنه
با اینکه توی خونه ما منو باباش نه دعوایی نه خرفی هیچی ما کاملا آروم هستیم
و اینکه پسر همسایه که همسنش هست اون خیلی جیغ و داد میکنه میشه غز اون یاد گرفته باشه؟؟

۶ پاسخ

سنین 2تا5سال خیلی بهونه گیر میشن ازیت میکنن گریه الکی
ولی بعضی وقتا هم ارومن با خودشون بازی میکنن
عادیه این رفتار
ینی نمیشه کاریش کرد باید صبور باشیم اروم باشیم با ارامش باهاشون صحبت کنیم

قطعا اگر کسی نزدیکش هست که اون مدلی حرف میزنه این بچه ام از اون یاد گرفته، یه مدت دختر منم خیلی پرخاشگر شده بود ولی الان بهتره خداروشکر، فقط منطقی حرف بزنید و توضیح بدید آرومش کنید تاثیر خیلی خوبی روش میزاره
دختر من همرو با گریه نگهمیداره تو خونه😐 اینم یجور معضله😆

سلام عزیزم
من نمی‌دونم اینها که نوشتید عادی هست یا نه
چون هرچقدر هم بچه ها تو بازه ی زمانی یکسان اخلاق ها و رفتارهای مشابه داشته باشن باز هم تو تیپ شخصیتی و خیلی چیزهای دیگه متقاوتن
پسر من گاهی گیر میده ب ی سری چیزا
ولی من به دو سه دقیقه نکشیده آرومش میکنم
باز شروع می‌کنه باز همینطور،اگه گیرهاش سه پیچ باشه تا یکساعت این چرخه ادامه داره
وگرنه راجع ب مهمون و ......،نه اصلا اینطور نیست

من کلاس مادر و کودک میرم با پسرم خیلی تاثیر داره تو ارتباطش با بقیه و بهتر شده

سلام عزیزم شاید از حرفم ناراحت بشی تموم مشکلاتی که گفتی پسرمنم داشته و بدترشم و هر چی بهم میگفتن برو مشاوره نرفتم تا الان متوجه شدم که پسرم اختلال حسی داره و حتما باید بره کاردرمان .از وقتی که رفته خیلییی عوض شده !
اینو برا این بهتون میگم چون گفتید باید مهمون از خونه بره بیرون چرا یه بچه باید تو سن ۳سالگی اینجور باشه حتما بایه مشاور صحبت کن.من پشیمونم که چرا زودتر نرفتم کاردرمان .

وان شالله مال شما چیزی نباشه و برا سنش باشه ولی اگه حس میکنی از بچگی اذیت میکنه حتما بایه مشاور صحبت کن

دخترمنو گفتی همه میزنن توسرم ک عادی نیس ولی من امید دارم ک برا سنش باشه لجبازی بیش از حد ... تو ۶ ماه اخیر در حد ده بار نزاشته موهاشو حتی توحموم ک لیزه شونه کنم یهو گیرمیده قابلمه غذارو نبر بعد اگ ببری تا سه ساعت جیغ میزنه ک گلوش پازه میشه

سوال های مرتبط

مامان فسقلی ها مامان فسقلی ها ۳ سالگی
سلام خانما بیاین بگین حق با منه یا شوهرم.
هفته هایی که شوهرم صبحکاره و شبا خونس پسرم نصفه شبا لج میکنه که آب میخام یا میشینه برا جیش گریه میکنه درحالی آب بالاسرشه ولی میگه بابا بهم بده یا منو ببره تو حال از یخچال بهم آب بده شوهرمم حرفشو گوش میده میبرتش بعد یه شب که حال نداره میگه بابا همین آبو بخور پسرم نصفه شب غوغا میکنه.ولی وقتایی که شوهرم شبکار میشه و خونه نیس پسرم اصلا گریه نمیکنه خیلی آروم بیدار میشه میگه جیش دارم‌ میبرمش دسشویی و حتی خودش بدون اینکه چیزی بگه آب بالاسرشو میخوره میخابه.حالا من به شوهرم میگم به حرفش گوش نده انقد بخدا انقدی که لج میکنه خاب از سر آدم میپره و با گریه اش دخترمم بیدار میکنه باز تا دوتاییشونو بخابونیم خاب خودمون میپره.یعنی دخترو پسرم زمین تا آسمون با هم فرق دارن😶
پسرم از اول بدخاب بود شب تا صبح گریه چرا خابش خوب نمیشه با اینکه میدونم سیره و هیچیش نیس.کلا لجبازه ولی دخترم آرومه و خابش هم خیلی خوبه
مامان دختر توت فرنگی مامان دختر توت فرنگی ۳ سالگی
خانوما دختر من خیلی احساسی همش میره میاد منو بوس میکنه میبرمش دستشویی بوسم میکنه میبرمش حموم میگه ممنون بوسم میکنه میگه مامان دوست دارم .. یکم اعصابم خورد میشه میفهمه میاد میگه مامان بخند مامان اخم نکن مامان ناراحت نباش.. همش نازم میکنه دوست نداره منو ناراحت کنه تا یه کاری میکنه من عصبی میشم میگه مامان ببخشید من که کاری نکردم هواسم نبود باباش جرات نداره یکم صداشو ببره بالا زود میگه مهربون باشید بعد به باباش اخم میکنه میگه با مامانم مهربون باش... حالا احتمالا از مهر برم سرکار میخوام بزارمش مهد میترسم آسیب ببینه انقدر به من وابستس.. البته کلاس ساعتی گذاشتم بدون من میمونه ولی برای چهار ساعت تنها تو مهد نمیدونم بمونه یا نه... میگم نکنه از دستم ناراحت بشه این همه احساس داره به من احساسش سرکوب بشه بگه چرا مامانم منو گذاشت رفت.. چند بارم باهاش صحبت کردم گفتم من میخوام برم سرکار گفته نه نرو من تنها میشم نمیدونم چیکار کنم...البته ساعت کاریم کمه هشت تا ۱۲ هست صبح ها هم شوهرم دیر میره ۹...۹:۳۰ میتونه بزاره مهد ۱۲ اینطورا خودم برم دنبالش