مامانا کممممک☹️
دارم از عذاب وجدان و فشار زیاد خفه میشم
این حس کافی نبودن روانیم کرده
حتی تو گهواره هم که میام مضطرب میشم…
آنیسا هنوز حتی کلمه هم نمیتونه درست حسابی بگه وقتی میبینم بعضی بچه های همسنش شعر میخونن حس می‌کنم حتما من یه جای کارم اشتباه بوده…
من حتی نتونستم شیرشب این بچه رو قطع کنم😔
به گرفتن از پوشک که حتی فکر هم نمیکنم…
تازگیا دم صبح بیدار میشه انقدر دم گوشم مامان مامان میگه و شیر می‌خواد که واقعا نمیتونم نشنیده بگیرم🙃
قبلا بالای سرش آب میذاشتم هروقت بیدار می‌شد از اون میخورد ولی حالا فقط شیر می‌خواد!
با اینکه قبل خواب حسابی سیرش می‌کنم.
حس می‌کنم فقط داریم عقب گرد می‌کنیم…
من یه پستونک رو نمیتونم از این بچه بگیرم😣
واقعا کم آوردم
انگار یه صدایی همش تو سرم میگه تقصیر توعه، تو عرضه‌ی مادری کردن نداری، تو‌کم میذاری..
به اندازه‌ی کافی بلد نیستم چیکار باید بکنم
اصلا نمی‌دونم چی درسته چی غلط….

تصویر
۱۷ پاسخ

عزیزم همه بچها ی مدل نیستن، من خودم دختر اولیم تا دوسالگی مثل بلبل حرف میزد و شعر میخوند ولی تا ۲سال و ۸ ماه شب موقع خواب فقط شیر می‌خاست اونم بیشتر جای پستونک عمل می‌کرد چون پستونک وشیرخشک اصلا نمیخورد، پسر دومیم تا ۲سال و نیم فقط بزور بابا مامان می‌گفت ، پستونک نمی‌گرفت شیر خشکی بود تا ۲۰ ماهگی شیر خشک و قط کردم اما هر ساعتی از شبانه روز ک شیر میخاست شیر پاستوریزه گرم میکردم میدادم ، ک دیگ خودش کم کم نخاست، پسر آخریم هم پستونکی هم شیرخشکی بود، از یک‌سالگی خودش دیگه شیشه پس میزد شیر شبش هم خودش از ۷ یا ۸ ماهگی دیگه نخاست و قطع شد، اما همچنان پستونک میخوره بدون پستونک نمیخابه ، حرف زدنش هم مامانی ، باباجون، اجی، داداشی، جیش کردم، مال منه، مثلاً ب لبوبو میگه اددو، ولی شعر یا اینکه جمله کامل بگه نیس،
پس تو مادر بدی نیستی عزیزم بچها فرق میکنن،
من هر سه تا بچهام از بچگیشون تا بزرگی‌شون با هم متفاوت بود، شرمنده سرت درد آوردم 🌺

عزیزم ببخشید که واضح میگم می‌دونم به همدردی نیاز داری
اما برای بچه همدردی کافی نیست
حقیقتا این مواردی که گفتید تقصیر خودتونه
هرچیزی سختی ای داره
قطع شیر شب و پستونک بی خوابی داره صبر و حوصله زیاد میخواد
ممارست زیاد میخواد
نمیشه که هی گفت نمیتونم و بیخیال شد
پس فردا موقع مدرسه رفتنش بشه میتونی بگی نمیتونم بگم ۹ و ۱۰ شب بخوابه ؟
خب اینجوری کل تایم تو مدرسه خوابه
این چیزا نیاز به برنامه ریزی داره
شیرشب خودت می‌دونی دندون رو داغون می‌کنه
بچه ها با این دندون ها تا ۷ سالگی باید داشته باشن
می‌دونی که پستونک از یه سنی به بعد شکل فک رو تغییر میده
شروع کن مطمئن باش که با ادامه دادن و پشتکار میتونی و میشه

فارس دانیشدیریبسان؟

عزیزم خیلی طبیعیه که بعنوان مامان اولی خیلی چیزا رو ندونیم و سر در گم باشیم
حتما سعی کن از مشاور کودک کمک بگیری
اینطوری اضطراب خودت کمتر میشه
از پوشک و پستونک هم بنظرم هنوز زوده بخوای بگیریش
فعلا روی قطع شیرش باید کار کنی فقط

زیاد به این‌ چیزا فکر نکن تو‌ هم‌ دفعه اولته که مادر شدی از این برچسب ها به خودت نزن ، همه اینا یه روزی از سرش میوفته ببین جدایی از کدوم برای سن آنیسا تو اولویت هست از همون شروع کن ، سخت که هست ولی باید انجام داد ، از شروعش نترس ❤

مامان های عزیز
من فکر میکنم مامان آنیسا تو این تاپیک دنبال راهکارهای شما نبود🥲 بیشتر دنبال همدلی و همدردی بود، نه اینکه بهش بگید زودتر از شیر بگیر، از پستونک بگیر و .....🫠🫠🫠
قطعا هرمادری میدونه که اگر بچه بدون شیر بخوابه خیلی بهتره؛ اگر پستونک نخوره براش بهتره؛ولی پروسه سختیه و بالاخره هر بچه ای یه روز بی خیال شیر و پستونک میشه.
مامان انیسا جان پسر منم به شدت به پستونک وابسته س.
از پوشک گرفتن رو اصصصصصصصلا عجله نکن و حداقل تا ۳۰ ماهگی صبر کن و به حرفای مامان های اینجا توجه نکن. اتفاقا اگر زود از پوشک بگیری بچه بعدا آسیب میبینه به شدت.
پسر منم واضح حرف نمیزنه، ولی مهم اینه که مشکل فهم وشناخت ندارن و تاخیر حساب نمیشه. به وقتش انقد حرف میزنه که سردرد بگیری😁
مامان بودن خیلییی سخته، همش عذاب وجدان و سرزنشه، ولی مطمئن باش هیییچکس به اندازه تو توی دنیا صلاح انیسا رو نمیخواد و مطمئن باش همه این مسائل به مرور اکی میشن

گریه های اونا که همیشه هست ۵ سالگی هم ازشیر بگیری گریه میکنه تو باید اراده کنی و کمکش کنی رگیریش اونکه نمیدونه عزیزم
به گریه هاش محل نده حواسشو پرت کن باهاش مهربون باش
اگه رو پا نمیخابه گریه کرد انقد هی بردار بچرخون باز بیار رو پا تا عادت کنه اول شبر روز رو قطع کن بعد شب
همون روز هم کم کم قطع کن
تاپیک آخرم هست بخون

گلم منم مشکلات شما رو داشتم و دارم بی زحمت درخواستمو قبول کن برات وویس بفرستم بعضی تجربیاتم و ک سخت نیست انجامش بهت بگم

سختی داره دل هم میخواد من دخترم برا شیرشب موقع خواب انقد گریه کرد ولی من محل ندادم خوابش برد شب بعد کمترگریه کرد هی کمتر کمتر شد تایک هفته انقد گریه داشت یه موقع ت ماشین میخوابوندمش ولی دیگ عادت کرد ...حرف زدن وشعرخوندن هم ازمن زیاد یاد نمیگیره خواهرش براش شعرمیخونه. اینم یه تیکه های شو میگه نه کامل بگه باید باهاش کارکنی وقت بزاری

اول ک اگر روز هم پستونک میخوره دلیل حرف نزدنش بخش زیادیش اونه پس ترک اونو بذار تو اولویت و مصرفش به حداقل برسون نهایت شب موقع خواب بخوره
دوم اموزش پیج های گفتار درمانی ببین و با کمک اونها اموزش کلمات شروع کن
شیر شبم چاره ای نیست نباید دلت بسوزه متاسفانه

چرا اینجوری فکر میکنی تو بهترین مادری برای انیسا منم هیچکدوم ازین کارارو نکردم بچمم هنوز نمیتونه حرف بزنه نهایت کلماتش مامان باباس و یسری کلمات نامفهوم ولی مهم نیست همینک میدونم مشکل نداره همه حرفای منو متوجه میشه کافیه حالا دیر حرف بزنه چی میشه! بلاخره ک حرف میاد

من شیروگرفتم ت مرحله ترک پوشکم هر چ سختی خودشوداره واس کلمه ام باش خیلیی حرف بزن شعربخون قصه بگوبراش ببرش ت اجتماع ک بچه کوچیک دارن

اول پستونک بگیر
بعد شیر شب
بعدم کلا شیر قطع کن
اراده کن و هر چه زودتر انجام بده بعضی دلسوزی های مادرانه به ضرر بچه هاست یهو بگیری راحت تره
پسر منم فقط مامان و بابا بقیه رو واضح نمیگه فقط خودم میفهمم منظورشو

عزیزم انقدر خودتو اذیت نکن . پرسه از شیر گرفتن و پستونک گرفتن یکم صبوری و زمان میخواد الانم دیر نشده فقط خودتو برای چند شب بی قراری و کم خوابی و گریه و نق آماده کن و صبور باش اول از،شیر بگیرش تدریجی کمش کن و وعده هاشو حذف کن چون دیگه ماشالله نزدیک دو سالشه و بعد از یه مدت یکماهه برو سراغ پستونک میبینی که موفق میشی و تموم میشه
پسر منم کلمه زیاد نمیگه مثل بچه شما زیاده و ربطی به کافی بودن و نبودن شما نداره گلم .
برای از پوشک گرفتن هم کلی وقت هست من که تا دو سال و نیم صبر میکنم

باید اراده قوی داشته باشی تومثل همه مادرا اوناهم بسختی انجام دادن راحت که نبوده

عریزم از شیرشب شروع کن بعد پستونک وبعدکلا شیر
توخونه دائمباهاش حرف بزن شعربخون

عزیزم همه ی چیزایی ک گفتی رو به ترتیب انجام بده،اراده کن و انجام بده.
شل نگیر واسش به هوای دلسوزی مادرانه،شیرشب دندونش رو داغون میکنه،پستونک رو بگیر ک وابسته تر نشه،حرف زدنم ک پسر منم فقط چندتا کلمه میگه ک واضح ترینش ماناوباباست،پس فکرنکن ک تنهایی

سوال های مرتبط

مامان لیمو مامان لیمو ۲ سالگی
چقدر مادر بودن سخته تا میای زایمان و عمل و افسردگی و حس مادر کافی نبودن رو هضم کنی یه چیز جدید پیش میاد که باعث میشه فکر کنی مرحله های قبل اونقدرا هم در قبال این یکی سخت نبوده ها چه الکی ناراحتی کردم
حالا نوبت از شیر گرفتن رسیده
تا حالا نشنیده بودم از شیر گرفتن هم افسردگی میاره شبیه افسرده ها شدم
بازم حس مادر خوب نبودن
چرا از اول اینهمه جون کندم که شیر مادر بدم ـچرا چرا ......
امروز اولین روز ترک شیر دخترم بود
خیلی روز سختی برای جفتمون بود. با گریه هاش جونم میخواد از هم بپاشه
از صبح که بیدار شذ نخوابیده بود متاسفانه با شیر مادر میخوابید
و اما بالاخره ۵دقیقه ای میشه تو بغلم خوابید
و فردا امیدوارم آسون تر از امروز باشه و من آروم تر
باورتون میشه از بغض دارم خفه میشم.میدونم کار بدی نمیکنم میدونم دیگ این شیر بدردش نمیخوره ولی دلم نمیفهمه😐
مامانایی که از شیر مادر بچه هاتونو گرفتید چجوری شیرمو خشک کنم
با دردش چه کنم ؟خالیش کنم؟با دست یا شیر دوش دستی؟یا شیر دوش برقی؟
ببخشید دیگ این وقت شب اینقدر متن ناراحت گذاشتم
مامان نورا 🧿🤍 مامان نورا 🧿🤍 ۲ سالگی
تحربه عاااالی و موفق من برای از شیر گرفتن دخترم.
یعنی اصلا متوجه نشد، حتی همسرم میکفت ما نفهمیدیم تو کی بچه رو از شیر گرفتی انقدر که همه چی عادی بود🤭
من یک ماه پیش از شیرگرفتم ولی الان یادم اومد که تجربه‌مو بذارم شاید به درد حتی یک نفر بخوره♥️
من اول وعده های شیرشو کم کردم،
اگه در روز ۶بار شیر میخورد هفته بعد ۴بار در روز بهش شیر میدادم
و وقتی تایم غذاش میشد میذاشتم قشنگ گرسنه بشه و با گوشی یا توی حیاط درحال اب بازی و توی پارک غذاشو میدادم که کامل بخوره(بااینکه دخترمن خیییلی بدغذا بود و هیچی بجز شیر نمیخورد این روش‌ها جواب میداد و غذاشو کامل میخورد)
و در اخر ۲ بار در روز، فقط قبل خواب ظهر و شب.
برا قطع شیر قبل از خواب هم یه چندتا قاشق از شام‌شو نگه میداشتم و میبرم توی رختخوابش بهش میدادم ، گوشی هم براش کارتون میذاشتم که سرگرم شه و بخوره، بعدم آب میدادم و دیگه شکمش سیر بود بهونه شیر نمیگیرفت.
و تمام...
حتی یک بار هم بهم نگفت شیر میخوام🥹💖
خیلی روش خوبی بود، هیچ‌کدوممون اذیت نشدیم..
امیدوارم شما هم با این روش راحت از شیر بگیرین و دعام کنین
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
سلام خانوما خسته نباشی

رایان یه مدت بود شیر فقط یه وعده قبلا خواب میخورد و یه روز درمیون هم عصرونه شیر موز با شیره ی انگور میدادم میخورد 🍼🍼
الان چند روزه با اینکه غذا خوردنش یکم خوب شده غذا میخوره ولی شیر هم زیاد میخواد ، دم به دقیقه میاد یخچالو باز می‌کنه میگه شیر شیر 🥴🥴
یه دوستی داره که باهم میرم کارگاه ماشاالله اون خورد خوراکش خوبه غذا خوب میخوره با اینکه از رایان دو ماه کوچیکه ولی قد و وزنش از رایان بیشتر شیر هم زیاد میخوره مثلا رایان قبل کارگاه هم شیر میخوره میریم اونجا بعد کارگاه هم دوستشون میبینه ک شیر میخوره ( از این پاکتی ها کوچولو ۱۲۰میلی) میگه منم شیر
میگم مامان قبل کلاس خوردی دوستم میگه عیب ندارد بده بخوره نیکی هم قبل کلاس خورده ، میگم شیر زیاد میخوره غذا هم میخوره میگه آره
حالا نمی‌دونم رایان اونو میبینه هی شیر میخواد یا چی
دیروز کلی شام خورده نیم ساعت بعد میگه شیر میگم مامان حالت بد میشه یکم دیگه هی میگه شیر شیر 😑😑😑
صبحونه هم پنکیک با شیر خورده 🥞🤭🍼
الآنم نهار خورده بود میخواست بخوابه گفت شیر ، شیر دادم خورد خوابید

باباش هم میگه عیب نداره ضرر ک ندارد هر چقدر میخواد بده بخوره 🥴😑

الان من موندم چیکار کنم شیر بدم بخوره یا نخوره ؟؟؟؟

شما چقدر شیر میدین به بچه ها روزانه؟