تحربه عاااالی و موفق من برای از شیر گرفتن دخترم.
یعنی اصلا متوجه نشد، حتی همسرم میکفت ما نفهمیدیم تو کی بچه رو از شیر گرفتی انقدر که همه چی عادی بود🤭
من یک ماه پیش از شیرگرفتم ولی الان یادم اومد که تجربه‌مو بذارم شاید به درد حتی یک نفر بخوره♥️
من اول وعده های شیرشو کم کردم،
اگه در روز ۶بار شیر میخورد هفته بعد ۴بار در روز بهش شیر میدادم
و وقتی تایم غذاش میشد میذاشتم قشنگ گرسنه بشه و با گوشی یا توی حیاط درحال اب بازی و توی پارک غذاشو میدادم که کامل بخوره(بااینکه دخترمن خیییلی بدغذا بود و هیچی بجز شیر نمیخورد این روش‌ها جواب میداد و غذاشو کامل میخورد)
و در اخر ۲ بار در روز، فقط قبل خواب ظهر و شب.
برا قطع شیر قبل از خواب هم یه چندتا قاشق از شام‌شو نگه میداشتم و میبرم توی رختخوابش بهش میدادم ، گوشی هم براش کارتون میذاشتم که سرگرم شه و بخوره، بعدم آب میدادم و دیگه شکمش سیر بود بهونه شیر نمیگیرفت.
و تمام...
حتی یک بار هم بهم نگفت شیر میخوام🥹💖
خیلی روش خوبی بود، هیچ‌کدوممون اذیت نشدیم..
امیدوارم شما هم با این روش راحت از شیر بگیرین و دعام کنین

تصویر
۱۴ پاسخ

احسنت
مثل دختر من

عزیزم شیرخشک معمولا راحت تره منم خیلی راحت گرفتم ولی شیر مادر سخته

👍❤️❤️❤️

دختر من خیلی وابسته شیر یعنی چپ میره راست میره همش میگه جی جی منم روش شمارو امتحان کنم ببینم چی میشه

من موندم چجوری از پوشک بگیرم

شیشه خیلی راحت ولی شیر خودت سخته من هرکار میکنم نمیشه

مبارکه به ارزوهاش برسه

خوب دختر من فقط باشیشه خابش میبره

دقیقا همین روش و منم رفتم الان تو مرحله قبل خواب ظهر و قبل خاب شب
که فعلا تونستم قبل خواب ظهرش و ندم بهش ناهار بدم قشنگ سیر بشه بخابه دیگ یهو قبل خاب شبش بهش بدم ولی بد شانسی اینجاست پسر من نصف شب خیلی بلند میشه شیر میخوره هیج جوره نمیتونم بهش ندم دیگ اونم گرفتم آب میریزم تو شیشه فعلا داره کمتر میخوره حالا ببینم تا کجا پیش میرم

من شیر خودمو بهش میدادم و خیلی راحت از شیر گرفته شد ن شب بیدار میشد گریه میکرد ن روز بی‌تابی می‌کرد هیچی خیلی راحت از شیر گرفته شد با اینکه خیلی وابسته ب شیر بود و شبا ۲۰ بار بیدار میشد گریه میکرد بهش شیر میدادم طی روز هم همین غذا خیلی کم می‌خورد متاسفانه

منم هنوزنتونستم بگیرم عادت کرده به شیرغذاهم که متاسفانه یانمیخوره یاکم میخوره

منم همین کار کردم الان دوبار میخورن وعده ظهرشون حجمش خیلی کم کردم انشالله تا ۱۰ روز دیگه بتونم کامل قطعش کنم میمونه شب قبل خواب اونم کم کم حجمش کم میکنم تا کامل قطع کنم

یعنی با گوشی دیدن میخابع؟

شیرخشک یا شیرخودت؟

سوال های مرتبط

مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛
مامان گرشا🧸🤎 مامان گرشا🧸🤎 ۲ سالگی
تجربه‌ی از شیر گرفتن پسرم 💛🤱

سلام به همه‌ی مامان‌های قشنگ و صبور 🌸

می‌خوام براتون از تجربه‌ی از شیر گرفتن پسرم بگم، چون می‌دونم خیلی‌هاتون یا الان توی این مرحله‌اید یا قراره بهش برسید.
راستش برای من آسون نبود... مخصوصاً چون پسرم فقط با شیر خوردن می‌خوابید! یعنی شیر خوردن براش یه جور روتین خواب شده بود، نه فقط غذا.

چی کار کردم؟تصمیم گرفتم اول از همه، خوابیدن با شیر رو ازش جدا کنم. چون می‌دونستم تا وقتی با شیر می‌خوابه، دل کندن خیلی سخت‌تر می‌شه.
قدم به قدم :اول اومدم شیر دادن رو نیم‌ساعت قبل از خواب گذاشتم.

بعد یه روتین خواب براش ساختم: پوشک عوض کردن،چراغ کم،کتاب خوندن ،بغل

وقتی شیر می‌خورد، بعدش توی جاش بغلش می‌کردم ماساژش میدادم تا همون‌جوری بدون شیر بخوابه

این پروسه حدود ۳ هفته طول کشید تا عادت کنه. ولی بالاخره عادت کرد و دیگه بدون شیر هم خوابش می‌برد 😍

من همین برنامه رو برای خواب روز هم انجام دادم
شبا چون خسته میشد و بیشتر خوابش میومد راحت تر کنار میومد
ولی برای خواب روز خیلی زمان برد تا عادت کنه
بقیشو تو کپشن میگم 👇
مامان اَمیرحَسَــن💚 مامان اَمیرحَسَــن💚 ۲ سالگی
امروز دهمین روزه که پسرمو از شیر گرفتم..
من با شناختی که از پسرم داشتم روشِ تدریجی‌رو انتخاب کردم
که کمترین آسیب‌رو ببینه و راحت‌تر بپذیره..
اول از شیرِ روز شروع کردم و با کم کردنِ وعده‌های روزش و سرگرم کردن و بازی کردن و خوراکی و غذاهایی که دوست داشت موفق شدم که با گذشت ۲ هفته کامل با شیر روز خداحافظی کنیم و دیگه اصلا در طول روز سراغشو نمیگرفت..
برای شیر شب هم مثلا از هر ۵ باری که بیدار میشد برای شیر من ۲ بارشو بهش شیر میدادم و ما بقی‌رو روی پا تکونش میدادم که نوازشش میکردم تا خوابش میبرد..
رسید به دفعات آخر..
دوتا دونه انار دون کردم و هم خودم هم همسرم بهش سوره یاسین خوندیم و ثواب این ۲سال شیردهی‌رو تقدیم کردم به حضرت رباب س💚
برای آخرین توو بغلم گرفتمش و بهش شیر دادم و کلی نوازشش کردم..
براش دعای خیر کردم و از خدا خواستم این ۲ سال شیری که به پسرم دادم نور و محبت بشه توو وجودت از عشقِ اهل‌بیت ع❤
انار رو بهش دادم و خورد..(
شب اول گریه میکرد و یکمی بیقرار بود ولی از شب بعد انگار فهمیده بود که دیگه باید بدون شیر بخوابه و با کمی قصه و شعر و نوازش خوابش برد تا حالا که دهمین روزه و دیگه سراغشو اصلا نمیگیره و الحمدالله خواب شبش خیلی بهتر شده و راحت میخوابه🙂
این روزا رو به بهترین شکل برای شمایی میخوام که قصد دارید کوچولوتو از شیر بگیرید..
دعا میکنم خدا صبر و حوصله و توانتونو چندین برابر بکنه و با خاطره خوب از این مرحله عبور کنید❤🙂🤗
مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن آریا: شیر روز رو اول تابستون کم کم قطع کردم یعنی آریا عادت داشت هر ساعت یه بار بیاد سراغم و منم میدونستم اذیت میشیم سر از شیر گرفتنش دیگه کم کم شیر های غیر ضروری حذف شد و هر وقت درخواست شیر داشت جایگزین می کردم گشنه بود غذا تشنه بود آب بی حوصله بود و توجه میخواست بازی و خلاصه یه کاری میکردم حواسش پرت بشه و اینطوری شد که وعده های روزانه اش شده بود ظهر قبل خواب و گاهی بعد بیدار شدن از خواب وعده شبانه هم قبل خواب و حین خواب سه تا پنج بار بسته به موقعیتمون قصدم این بود شهریور از شیر بگیرمش که اصلا وقت نکردم و مهر شد و گفتم اگر ادامه دار شه میخوریم به فصل سرماخوردگی و این بچه بیشتر بیقرار میشه ولی گویا دقیق زمانی تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش که روز قبل تولدش بود اولش قصدم قطع کامل شیر روز بود پس ظهر بعد اینکه کامل غذا خورد صبح هم زود بیدار شده بود قطعا خوابش میومد تصمیم گرفتم سرگرمش کنم اما تنها چیزی که تمنا می کرد شیر بود و تمام چیزهایی که دوست داشت رو اصلا نمی دید اینجا بود که فهمیدم این تو بمیریا از اون تو بمیریا نیست و راه سختی در پیشمه چیزی که اذیتم میکرد گریه هاش بود یه ساعت بود گریه می کرد و کم کم داشتم شل می کردم که با هوش درمیون گذاشتم و یه جمله اش خیلی به دلم نشست این گریه ها گریه آسیب دیدن نیستن تو به آریا آسیب نمی زنی اینها گریه های سازگار شدن هستند
مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی