خانما من با پسرم همش ب چالش میخورم چند وقته وقتی میریم خونه باباجونش موقع برگشت جیغ و داد که میخوام شب بمونم پدرشوهرو مادرشوهرهم ازاون دفاع میکنن که بزارید بمونه.یعنی زده شدم دیگه ببرمش اونجاهرسری تو خونه کلی صحبت میکنیم که پسرم میگه مامان قول میدم باهات برگردم باز همین داستان جیغ و داد.تا بحال نزاشتم بمونه و نمیزارم ولی چکارش کنم که باخودم خودش ب راحتی برگرده؟

بچه ۱۸ ماهه چطور قول میده بهت؟

چون پدرشوهرت و مادرشوهرت پشتشن اینجوری میکنه وقتی ببینه کسی تحویلش نمیگیره دیگه پافشاری نمیکنه توام اصلا به گریه هاش توجه نکن تا بدونه که گریه کردنش فایده ای نداره

اونکاری رو ک دوس داره مثلا آبرنگ و گواش،قبل رفتن بیار نشونش بده بگو وقتی آخر شب برگشتیم خونه با اینا بازی و نقاشی میکنیم،و خونه اونا قبل بلندشدن و گریه بهش یادآوری کن با هیجان،ک آخ جون هروقت رفتیم خونه قراره با ابرنگت بازی کنیم

اگ مادر شوهرت دوسش داره و مراقبشه، چرا نمیذاری بمونه؟

بچه ها دوست دارن بمونن ولی اگه اعتماد نداری بگو بچه باید پیش مامانش باشه و اینا و خواهر زاده های من الان یکیشون کلاس ۴ هنوز عاشق اینه پیش مامانم بمونه

مشکل اصلی پدرشوهر و مادرشوهرتن. اونا رو درست کن

دقیقا مشکلی که من با پسرام دارم موقعی که میرم خونه پدرشوهرم

دختر منم با گریه میاد با اینک همه میگن برو فردا بیا بازم گریه و زاری داره