میمیرم برا اون احساس امنیتی که تو بغلم داره کوچیک که بود وقتی میزاشتم گهواره انقد گریه میکرد مامانم میگفت تازه زایدی یوقت خوابت میبره میوفته رو بچه اینم دوست داشت تو بغلم بخوابه وقتی میذتشتنش کنارم راحت می‌خوابید
نمیدونم واقعا اینجوره یا نه ولی من متوجه محبتش نسبت به خودم میشم موقع های که ناراحتم فقط نگاه میکنه و میخنده موقع های که مادرشوهرم داره نازش میکنه برمیگرده و نگاهم میکنه و به من میخنده عجیب دوسش دارم نمیدونستم مادر شدن انقد خوبه نفسم به نفساش بنده اگر یک ساعت خوابید نفسش. و چک میکنم همیشه نگرانشم شما هم اینجوری هستین

اوهوم
دخترم ک یک ماهش بود با اینکه سیر بود نمیخوابید پستونک تو دهنش بود ولی تا دیر وقت بیدار بود منم از خستگی زیاد چشام بسته میشد و دوباره باز میکردم میدیدم بیداره و منم شاکی میشدم بعد نیم ساعت
گفتم بزار شیر بهش بدم ببینم میخوابه تا این کارو کردم بدون میک زدن خوابید🥲 فهمیدم فقط کنار من بودن و بوی تن من رو میخواسته🥲

عزيزم خداحفظش كنه برات گلم بوسسسس💋💋💋 چ نازم خوابيده مادر بودن خيلي خيلي خوبه ولي سختياشم داره ك فقط بايد حواست ب بچه باشه 🥰

خدا خدا نینی جوجو گوجوبوجولی وااااای مااشاالله

آرع والله من اونقدر نگرانسم سره هرچیز مسخره ای دارم دیون میشم

مثل پسر من🥹🥹از اولین روزی ک‌‌‌به دنیا اومد تو بغلم خوابیده تا همین الان🥹🥹وقتی بیدار میشه به‌صورتم‌نگا می‌کنه اگ‌ببینه چشام بستس هیچی نمیگه ک بیدار نشم،وقتی‌چشامو باز میکنم شروع می‌کنه به صدا در اوردن،میمیرم براش🥹

عزیزم اره من که اینجوریم مدام دلت شور میزنه

اره منم حس میکنم پسرمن حتی حرفای تو دلمو متوجه میشه و بانگاهش سعی میکنه بهم ارامش بده.😍خدا همه نی نی هارو حفظ کنه🤲