خانمها ازناراحتی قلبم دردگرفته، من عاشقه بچه امم خیلی بهش محبت میکنم بوسش میکنم، قربون صدقش میرم، اماچندین ماه پیش یه بارشوهرم رفت رومخم منم برای اینکه حرصشودربیارم به بچا کم محلی کردم، گفتم. من میخابم تومراقبش باش، البته سردردبدی داشتم که یهوافتادروی سرم بچه من ازجاپریدم وبی اختیاردستهاشو نشگون گرفتم، ناخنم رفت تودستش، امابعدش بوسش کردم تاچندوقت ناراحت بودم شدن نشگونم دستش روزخم کرده بود، تااینکه امشب داشتم قصه میگفتم براش گفتم مامان نی نی بوسش کرد، گفت نه مامانش زدش، گفتم ماماناکه نمیزنن، گفت توزدی، نشگون گرفتی، توبدی، فهمیدم هنوزتوذهنشه، خیلی وقت ازش گذشته، اماتوقصخ یادش اومد، چیکارکنم ازذهنش پاک بشه، غمگینترینم

بگو مامان کار بدی کرده . اونموقع خیلی عصبانی بودم. معذرت میخوام . ازش عذرخواهی کن بهش توضیح بده خیلی بهتر میشه.

فردا لحظه های شاد براش بساز ،به جبران اون کار خوب میشه

من به خاطر اینکه از دعواهای هم ناراحت نشم ..هی میگم ما با هم دوستیم وقتی بد قلقی می کنه میگم مگه قرار نشد با هم دوست باشیم .تو گوش به مامان بدی من به تو ..... دیگه روزمون اینجور ی میگذرونیم .... دادا می کنم .بعدش مثل اون حیف پشیمون میشم ...اینا گناهی ندارن .ما گناه داریم که اعصابامون داغون اینا دارن بچگی خودشون می کنند

منم همینم.گاهی به بچم بد اخلاقی میکنم یا داد سرش میزنم بچه میترسه و گریه میکنه.درسته بعدش میگم ببخشید و بوسش میکنم‌ ولی یادش میمکنه.ددشتیم یه کارتون میدیدیم ملکه عصبانی‌بود گفت این چه مامان بدیه همش داد و بیداد میکنه.عصبانیه.فهمیوم کاملا کاملا کاملا کاملا رفتارهام تو ذهنشه