سلام مادرا من ۳ روز سزارین کردم الان مادر گذاشت رفت از پیشم چون خواهر شوهر و مادر شوهرمم اینجان این ۳ تا باهم کنار نمیان هر کدوم یه چی میگه همش کار من شده گریه شیر ندارم بچم شیر بخوره همش گشنشع خیلی حالم بده مادر م ناراحت شد رفت گفت نمیخام وجودمن باعث بشه همش گریه کنی شیرت از ناراحتی نیاد از این ور خواهر شوهرم میگه تو چرا دیشب بچه ندادی ارغشو بگیرم تو با این کارت بی احترامی کردی بهم من خیلی حالم بده از همون اولم این روزا رو پیش بینی کرده بودم دلم میخاد همشون برن ولی با این شکم پاره چیکار کنم 😭😭😭😭😭😭😭 دلم واس بچم میسوزه همش دارم گریه میکنم کاش هیچ کسو نداشتم

واییی خیلی سخته اینجور مواقع یه نفر بیاد ولی کار بلد باشه نه اینکه اینجوری اذیتت کنند من حاضرم از بیرون آدم بگیرم پولشو بدم ولی نیان منت بذارن اذیت کنند

عزیزم محترما مادرشوهر و خواهرشوتو از خونه بیرون کن وگرنه روانی میشی.
من اینو تجربه کردم.
یا خودتو وسایلتو جمع کن و با بچه برو خونه مادرت

منم شرایطم مشابه شماست یه دختر ۶ ساله هم دارم که کلاس اوله و تدریسش انلاینه نگران نباش این روزا میگذرن یه هفته دیگه تحمل کن تا بخیه هاتو باز کنی بعدش کم کم میتونی کارای سبک رو انجام بدی الان چیزی نگو تا باشن دورت ولی حرفاشون برات مهم نباشه فعلا به بودنشون نیاز داری از همسرت کمک بگیر برا کارا تا بگذره انشالله که هر چی زودتر سرپا بشی

شیر خشک بگیر اصلا ناراحت نشو میاد شیرت

اخه مگه هرکی هرکیه بچه رو باید خود مادر همه کاراشو کنه نه خواهرشوهر مادرشوهر

زیاد گریه نکن عزیزم شیرت نمیاد هم به بچه گریه گریه شیر نده بزرگ شدنی اذیت میشه تحمل کن تا بخیع هاتو بردارند دیگه خودت کم کم کاراتو کنی

کی کنار میان آخه با هم دو تا خانواده😒
از اول باید این موضوع مشخص بشه👌👌 یا مادر آدم پیشش باشه
یا خودت بری پیش مادرت

گلم اگه شیرنداری موقع خواب کمکی شیرخشک بده بچه بخوابه تاتوبخودت برسی وشیرت بیاد

ناشکری نکن نگو هیچ کسو نداشتم
من مامانم مریضه و نمیتونه کارامو بکنه نهایت بتونه یکم نشسته بچمو نگه داره
از روز سوم با شکم پاره پاشدم غذا درست کردم خونه تمیز کردم ظرف شستم خیلی سخت بود از خدا میخوام هیچوقت تکرار نشه🥺
خانواده شوهرمم بنده خداها شهر دیگه بودن بعداز یک هفته تونستن بیان پیشم خلاصه خیلی سخت گذشت ولی گذشت♥️

برو‌خونه مامانت تا چهل روز
یا اینکه نوبتی کن مثلا بگو دو‌‌ روز مامانت بیاد دو‌ روز اونا بیان پیشت
بگو‌همتون‌باهم خسته میشین نوبتی بیایین که من کمکی داشته باشم نه اینکه یه روز باشین یه روز هیچکس نباشه

عزیززم چقد سخت... هرچی بنظرم تو دلته بهشون بگو نذار چیزی تو دلت بمونه... الان وظیفه اوناس درکت کنن نه تو

واییییی....بقران همه شونو بیرون کن یا پرستار بگیر بیاد....اعصابتم ارومتره

عزیزم جمع کن برو خونه مادرت

وای اینقدر بدم میاد از آدم های دور اطراف که تازه عوض اینکه کمک دستت باشند مایه حرصند

تو برو خونه مامانت 2روز بعد برگرد

عجب بابا برو خونه مامانت بمون بگو ددر برم شلوغ شده
بگو من زاییدم شماها پی خرف وحدیثین
باید آرامش داشته باشم بحث کن باهاشون
به شوهرتم بگو
به اینام بگو میخوان برم خونه مامانم با اون راحت ترم

همه چیززیرسرخارشوهرته اون بایدمیرفت ،مادرت بایدمیموند،یامیرفتی خونه مادرت

پاشو وسایلت جمع کن برو خونه مامانت گور بابای خانواده شوهر همیشه گوه خوریشون توزندگیمون هست

برو خونه ی مادرت

عزیزم منم مثل تو ان. بخاطر همین برای زایمان. میرم خونه مامانم. این طوری. مادر شوهر خواهر شوهرم نمی تونن بیان دخالت کنن

عزیزم کاملا حق داری.کاشکی اطرافیان ملاخظه شرایطو میکردن.بهترین روزای زندگی آدمو خراب میکنن.

سلام عزیزم چرا این کارو با خودت میکنی بیخیال ، هر چی میخوان بزار بگن تو به خودت و بچت فک کن

شیر خشک به شوهرت بگو بگیره بعدشم بگو شوهرت کمکت کنه اینجوری که نابود میشی دختر والا

بگو راحت نیستم البته شوهرت بگه
مادرت باشه بهتره یا چند روز کاش خکنه مادرت میموندی