دوستان آرتیا خیلی مهربون و حرف گوش کن بود
لج میکرد سر ی چیزی ولی خب براش توصیح میدادم قلقلکش میدادن می‌خندید تموم میشد داستان
الان واقعا حریفش نمیشم کارای عجیب غریب انجام میده
خیلی خودمو کنترل میکنم میره رو مبل از پشت خودشو پرت میکنه پائین
چایی لج میکنه میگ فقط تو لیوان شیشه ای پر باید باشه خودم بخورم
سر لباس دیوانه میکنه منو ترکیبات لباسشویی شبیه ارسطو میشه
بعصی لحظه ها صبرم لبریز میشه
شب میخوام بخوابونمش ۱۰۰ بار الکی میگ جیش میریم ی قطره جیش میکنه ک فقط نخوابه
و هزاران کار اینجوری با لج اگرم ب خواستش نرسه کل کوچه خبردار میشن فقط جیغ میزنه
واقعا چجوری اوضاع اروم نگه میدارین؟
من گریم میگیره اصا حرف منو گوش نمیده

دخترمنم دقیقااینطوریه شایدبدتریعنی حرف حرف اون باید بشه مثلا همین امشب قرصارو ازمبل مینداخت پایین خواستم جمع کنم داد و جیغ که چرا دست زدی دوباره همونطوری که خودش چیده بود همون مدلی گذاشت یا مثلا لیوان اب بردام میذارم ظرفشویی جیغ که چراگرفتی برمیداره میذاره جای قبلی که بوددوباره میگیره خودش میبره ظرفشویی میذاره همش درحال جیغ و گریه برای خواسته های خودش یعنی دیوانم کرد خسته شدم وکم اوردم میگن تا۳سالگی اینطورین

انگار دختر منو گفتی 😑🥲حالا برا من دوتان اون کوچیکه بدتره 😑 دیشب از دستشون زنگ زدم خواهرشوهرم بیاد فقد من برم بیرون حالم جا بیاد 😑

منم همین جوری هست پسرم یعنی من بدبختی با دخترمم لج میکنن افدازاح شده اوضاع خونمون به خدا آنقدر خودمو میزنم وبه خودم نفرین میکنم که دیونه شدم از دستشون خدا بهمون صبر و تحمل بده بتونیم درست تربیتشون کنم

من کم بیارم میزنم دیگه از دستش دیوونه شدم

ماشالله بهش خیلی بامزه است
دختر منم همینه طبیعیه به نظرم

خوشحال باش و همراهیش کن این مرحله خیلی مهمه چون بچت داره حس استقلالش شکل میگیره اگ جلوشو بگیری اعتماد به نفسشو ضعیف میکنی و یه بچه خجالتی و بله چشم قربان گو میشه تو هرسنی باید بدونی چی درانتظارته تا بتونی از چالش اون سن رد بشی الانم سن استقلالشه

چقدر تو منی پسر منم دو برابر اینی که گفتی انقدر طول روز گریه و جیغ الکی میزنه کلافم کرده

ببین عزیزم ۲ تا ۳ سالگی سن لجبازی حالا پسر بچه ها من احساس میکنم بیشترم هست چون امیرحسین هم همین
فقد باید صبوری صبوری کنیم چاره نیس
امیرحسین صب شیر ریخت من دستمال انداختم جای شیر گریه گریه ک ننداز روش بردار دقیقا همه این‌ لجبازی ها همشون دارن مثلا میریم بیرون میگه فقد فقد مامانم کالسکه هل بده منم دیسک دارم برمیگردم داغونم و هزارتا لجبازی دیگه ...باید بگذره دوره سنی ولی داد زدن سرشون اوضاع بدتر میکن ولی کارای خطرناک یکم مراقبت بیشتر میخاد

دقیقا در همین وضعیتی ک گفتی ب سر میبرم و فاصله‌ای با جنون ندارم از دست کاراش و لجبازیاش

تو وضعیت الان تو ام و همین الان داشتم گریه میکردم همینطور تایپیک ها رو میخوندم